گنجور

شمارهٔ ۱۵۱

آه جگر ماست که آتش شرر اوست
مژگان تر ماست که صد ابر تر اوست
زلف تو که چون راهزنان گوشه گرفتست
هر فتنه که در شهر شود زیر سر اوست
بلبل به قفس داشتن امروز روا نیست
صد گل به چمن گوش بر آواز پر اوست
آن بت که نه در دارد و نه خانه کدامست؟
کاین نالة بیچارة ما دربدر اوست
در عشق ز بس نالة فیّاض ضعیف است
از سینه سوی لب ره دور سفر اوست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آه جگر ماست که آتش شرر اوست
مژگان تر ماست که صد ابر تر اوست
هوش مصنوعی: دل ما پر از درد و غم است که آتش آن به شدت شعله ور است، و اشک‌های ما مانند ابرهایی است که از غم پُر شده و می‌بارند.
زلف تو که چون راهزنان گوشه گرفتست
هر فتنه که در شهر شود زیر سر اوست
هوش مصنوعی: زلف تو که مانند دزدها در گوشه‌ای کمین کرده، هر مشکلی که در شهر پیش می‌آید، به نوعی به او مربوط است.
بلبل به قفس داشتن امروز روا نیست
صد گل به چمن گوش بر آواز پر اوست
هوش مصنوعی: امروز نگه داشتن بلبل در قفس مناسب نیست، زیرا صد گل در باغ هستند و مشغول گوش دادن به آواز او هستند.
آن بت که نه در دارد و نه خانه کدامست؟
کاین نالة بیچارة ما دربدر اوست
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف موجودی می‌پردازد که هیچ ویژگی ملموسی ندارد و در عین حال، ناله و فریاد عاشقان به سوی اوست. به نوعی به حالت ناامیدی و حیرت اشاره دارد، چرا که فرد با وجود اینکه به دنبال آن موجود می‌گردد، نه نشانه‌ای از آن پیدا می‌کند و نه محلی برای یافتن او. در واقع، این شعر به جستجوی بی‌نتیجه و عاطفی که در آن خالی بودن و غم وجود دارد، پرداخته است.
در عشق ز بس نالة فیّاض ضعیف است
از سینه سوی لب ره دور سفر اوست
هوش مصنوعی: در عشق، به خاطر صدای ضعیف و نالان دل، احساسی عمیق از سینه به سمت لب‌ها جاری می‌شود و این احساس گویای فاصله‌ای طولانی است که مسیری دشوار را طی کرده است.