گنجور

شمارهٔ ۱۴۷

بی‌روی تو تا چشم صراحی نگرانست
در شیشة ما باده یکی راز نهانست
چون جامة صبرم نشود پاره! که امشب
در پرتو دیدار تو مهتاب کتانست
ممتاز بود داغ دل از داغ سراپا
این لاله درین باغ گل دست نشانست
از رنگ تنک ظرف توان یافت ضمیرش
ناگفته به کس راز دل شیشه عیانست
فیّاض ازین ورطه به ساحل نتوان رفت
کز اشک تو هر جا که کناریست میانست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی‌روی تو تا چشم صراحی نگرانست
در شیشة ما باده یکی راز نهانست
هوش مصنوعی: تا زمانی که چهره زیبای تو در نظر ما باشد، چشم ما از پیاله نگران است و در شیشه ما، راز نهفته‌ای وجود دارد.
چون جامة صبرم نشود پاره! که امشب
در پرتو دیدار تو مهتاب کتانست
هوش مصنوعی: وقتی که لباسی از صبر و استقامت من پاره نمی‌شود، پس امشب در روشنی دیدارت، مانند ماهی است که در پارچه‌ی نازکی قرار دارد.
ممتاز بود داغ دل از داغ سراپا
این لاله درین باغ گل دست نشانست
هوش مصنوعی: درد دل از غم عمیق این گل سرخ در این باغ نمایان است.
از رنگ تنک ظرف توان یافت ضمیرش
ناگفته به کس راز دل شیشه عیانست
هوش مصنوعی: از رنگ کم‌عمق ظرف می‌توان فهمید که درون آن چیست، به طوری که راز دل درون آن به راحتی نمایان است.
فیّاض ازین ورطه به ساحل نتوان رفت
کز اشک تو هر جا که کناریست میانست
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که شخص فیاض نمی‌تواند از این مشکل یا وضعیت خارج شود، زیرا اشک‌های تو باعث می‌شود که هر کجا که برود، احساس نزدیکی و پیوند با خاطرات و لحظات گذشته را تجربه کند. جایی برای فرار از غم و اندوه وجود ندارد، زیرا همیشه در دلش یاد تو و تأثیر تو حاضر است.