گنجور

شمارهٔ ۱۴۵

عشق را پیغمبرم داغ جنون تاج منست
این غزل‌های بلند تازه معراج منست
کرده تسخیر دو عالم آهم از اقبال عشق
گردن گردون به زیر منّت تاج منست
مجلسم را منّت شمع مه و خورشید نیست
طلعت من روشنی‌بخش شب داج منست
اهل معنی خوشه‌چین خرمن فکر منند
زلف خوبان معانی لفظ کج واج منست
برده بودم هر دو عالم را ولی در باختم
چون کنم در نرد طاقت! عشق لیلاج منست
در پناه عشق استغنا به گردون می‌زنم
بر سر تیر تغافل، چرخ آماج منست
رفت فیّاض آنکه دشمن می‌زد استغنا به من
این زمان چرخش به یمن عشق محتاج منست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشق را پیغمبرم داغ جنون تاج منست
این غزل‌های بلند تازه معراج منست
هوش مصنوعی: عشق برای من مانند پیامبری است که جنون را به من هدیه می‌دهد و این اشعار بلند بیانگر اوج و مقام من هستند.
کرده تسخیر دو عالم آهم از اقبال عشق
گردن گردون به زیر منّت تاج منست
هوش مصنوعی: عشق باعث شده که من بر دو جهان تسلط پیدا کنم و آسمان به خاطر بزرگی مقام من زیر بار محبت من آمده است.
مجلسم را منّت شمع مه و خورشید نیست
طلعت من روشنی‌بخش شب داج منست
هوش مصنوعی: من به روشنی و زیبایی صورت خود افتخار می‌کنم و نیازی به نور شمع یا خورشید ندارم؛ زیرا چهره‌ام روشنایی‌بخش شب‌های تار است.
اهل معنی خوشه‌چین خرمن فکر منند
زلف خوبان معانی لفظ کج واج منست
هوش مصنوعی: خوشه‌چینان اهل معانی، همانطور که دروگران از مزرعه خوشه‌ها را جمع‌آوری می‌کنند، به جمع‌آوری افکار و معانی من مشغولند. زلف‌های زیبای معشوقان مانند صداهای موزون و دلنشین در زبان من جاریست.
برده بودم هر دو عالم را ولی در باختم
چون کنم در نرد طاقت! عشق لیلاج منست
هوش مصنوعی: من هر دو جهان را به دست آورده بودم، اما در بازی نرد شکست خوردم. حالا چه کار می‌توانم بکنم؟ عشق، مایه‌ی تاب و توان من است.
در پناه عشق استغنا به گردون می‌زنم
بر سر تیر تغافل، چرخ آماج منست
هوش مصنوعی: در سایه عشق، خود را از نیازها و وابستگی‌ها آزاد می‌بینم و به دور خودم می‌چرخم. در حالی که بی‌توجهی دیگران به من هدف من شده است.
رفت فیّاض آنکه دشمن می‌زد استغنا به من
این زمان چرخش به یمن عشق محتاج منست
هوش مصنوعی: آن شخصی که با نیرنگ و کینه به من آسیب می‌زد، اکنون رفته است. در این لحظه، عشق و محبت به من نیاز دارد، در حالی که من به آن وابسته‌ام.