گنجور

شمارهٔ ۱۴۳

تا بوی زلف یار در آبادی منست
هر لب که خنده‌ای کند از شادی منست
بالم وداع جلوة پرواز می‌کند
یارب دگر که در پی صیّادی منست؟
دارم سراغِ جلوة سیمرغ و کیمیا
هر نقش پی که گم شده در وادی منست
از ناله رخنه در جگر سنگ می‌کنم
کو بیستون؟ که نوبت فرهادی منست
فیّاض هر چه در صف زلف گفته‌ام
در شعر کارنامة استادی منست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا بوی زلف یار در آبادی منست
هر لب که خنده‌ای کند از شادی منست
هوش مصنوعی: هر جا که بوی موهای محبوبم وجود دارد، هر لب که بخندد، نشان از خوشحالی من دارد.
بالم وداع جلوة پرواز می‌کند
یارب دگر که در پی صیّادی منست؟
هوش مصنوعی: پرنده‌ام، ای خدای من، بال‌هایم را گشودم و می‌خواهم پرواز کنم، اما آیا این بار هم که پرواز می‌کنم، در پی آن صیاد که مرا شکار کرده است، می‌روم؟
دارم سراغِ جلوة سیمرغ و کیمیا
هر نقش پی که گم شده در وادی منست
هوش مصنوعی: من در جستجوی زیبایی‌های سیمرغ و جادویم هستم، هر اثری که در این دنیای بی‌نظیر گم شده است.
از ناله رخنه در جگر سنگ می‌کنم
کو بیستون؟ که نوبت فرهادی منست
هوش مصنوعی: من با صدای ناله‌ام، حتی سنگ را هم می‌شکافم و به دنبال کجاست بیستون؟ زیرا اکنون نوبت من است که همچون فرهاد، به عشق دست زده و راهی را بپیمایم.
فیّاض هر چه در صف زلف گفته‌ام
در شعر کارنامة استادی منست
هوش مصنوعی: هرچیزی که در وصف زیبایی‌های مو و زلف محبوب گفته‌ام، نشان‌دهنده‌ی مهارت و استادی من در سرودن شعر است.