گنجور

شمارهٔ ۱۳۷

من و تصوّر ترک غمت خیال محال است
خلاصی از ستم عشق احتمال محال است
اگرچه قطع نظر ممکن است و ممکن ممکن
ولیک دل ز تو برکندنم محال محال است
رقیب من شده در آرزوی وصل تو عنقا
چنین که جلوة پرواز او به بالِ محال است
سخن درین چه که وصل تو ممکن است ولیکن
مجال دم زدن این سخن محال محال است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من و تصوّر ترک غمت خیال محال است
خلاصی از ستم عشق احتمال محال است
هوش مصنوعی: من و خیال رها شدن از درد و غم عشق، هرگز به وقوع نمی‌پیوندد، زیرا رهایی از این عشق و ستم آن نیز ناممکن به نظر می‌رسد.
اگرچه قطع نظر ممکن است و ممکن ممکن
ولیک دل ز تو برکندنم محال محال است
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است که من از تو بگذرم یا قطع رابطه کنم، اما دل من هرگز نمی‌تواند از تو جدا شود.
رقیب من شده در آرزوی وصل تو عنقا
چنین که جلوة پرواز او به بالِ محال است
هوش مصنوعی: رقیبم به قدری به آرزوی وصال تو دلبسته شده که مانند پرنده‌ای افسانه‌ای است که امکان پروازش غیرممکن و در دسترس نیست.
سخن درین چه که وصل تو ممکن است ولیکن
مجال دم زدن این سخن محال محال است
هوش مصنوعی: هرچند که ممکن است به وصالت برسانم، اما صحبت کردن درباره‌اش غیرممکن و دشوار است.