شمارهٔ ۱۳۴
کار دلم در شکنج زلف تو تنگ است
همچو مسلمان که در دیار فرنگ است
در ره عشقت ز طعنه باک ندارد
این دل چون شیشه آزمودة سنگ است
آن طرف کام نیست غیر ندامت
چیدم و دیدم گل امید دو رنگ است
حال دل سادهلوح با تو بگویم
چهرة آیینه را ببین که چه رنگ است
صلح دو عالم چه میکنیم چو با ما
گوشة ابروی یار بر سر جنگ است
بادة شیرین عمر خضر چهریزی
در گلوی تلخ ما که شهد شرنگ است
عمر دواسپه گذشت این چه شتابست
نام مجو از کسی که در غم ننگ است
فیض کمال خجند یافته فیّاض
حیف مجال سخن که قافیه تنگ است
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کار دلم در شکنج زلف تو تنگ است
همچو مسلمان که در دیار فرنگ است
هوش مصنوعی: دل من به خاطر پیچیدگیهای زلف تو گرفتار و بیتاب است، مانند مسلمانانی که در سرزمینهای خارجی احساس از خود بیگانگی میکنند.
در ره عشقت ز طعنه باک ندارد
این دل چون شیشه آزمودة سنگ است
هوش مصنوعی: دل من هیچ نگرانی از حرفهای ناراحتکننده و طعنهآمیز ندارد، چرا که مانند شیشهای است که در برابر سنگها امتحان پس داده و مقاوم شده است.
آن طرف کام نیست غیر ندامت
چیدم و دیدم گل امید دو رنگ است
هوش مصنوعی: آن سوی زندگی خوشی و لذت نیست، فقط حسرت و پشیمانی وجود دارد. وقتی به آنجا رسیدم، متوجه شدم که امیدی که داشتم، رنگ و بویی متفاوت دارد و واقعی نیست.
حال دل سادهلوح با تو بگویم
چهرة آیینه را ببین که چه رنگ است
هوش مصنوعی: احوالات دل خوشباور را برایت میگویم، نگاهی به چهرهی آینه بینداز و ببین که چه رنگی دارد.
صلح دو عالم چه میکنیم چو با ما
گوشة ابروی یار بر سر جنگ است
هوش مصنوعی: چه فایدهای دارد که به صلح جهانی بیندیشیم وقتی که دلخوشی ما در سایهی لبخند و ابروی یار به جنگی بدل شده است؟
بادة شیرین عمر خضر چهریزی
در گلوی تلخ ما که شهد شرنگ است
هوش مصنوعی: عمر طولانی و شیرین خضر چه نیکو به کام تلخ ما ریخته که طعمی گوارا ندارد و به نوعی زهرآگین است.
عمر دواسپه گذشت این چه شتابست
نام مجو از کسی که در غم ننگ است
هوش مصنوعی: زمان به سرعت میگذرد و نباید به دنبال نام و شهرت باشیم، مخصوصاً اگر در دل غمی وجود داشته باشد که انسان را عذاب میدهد.
فیض کمال خجند یافته فیّاض
حیف مجال سخن که قافیه تنگ است
هوش مصنوعی: کمال و خوبی از خجند به ما رسیده است و سخنگفتن دربارهاش دشوار است زیرا قافیهها کم هستند.

فیاض لاهیجی