گنجور

شمارهٔ ۱۳۱

کمان آهِ که یارب کشیده تا گوش است؟
که طرّة تو به آن پردلی زره‌پوش است
بیا که بر تن عشّاق پیرهن نگذاشت
قبای ناز که با قامت تو همدوش است
تو ای نسیم، گلابی به روی بلبل زن
که ناله در سر منقار مست و مدهوش است
عرق به روی تو می‌غلطد و نمی‌داند
که خون شبنم و گل چون زرشک در جوش است
گرفته باز قبا تنگ در برش فیّاض
نصیب ما و تو خمیازه‌های آغوش است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کمان آهِ که یارب کشیده تا گوش است؟
که طرّة تو به آن پردلی زره‌پوش است
هوش مصنوعی: آه کمانِ کسی که به خاطر تو کشیده شده، تا کجا رفته است؟ چرا که زیبایی و ویژگی‌های تو به گونه‌ای است که دل‌های شجاع را در زره‌ای از عشق می‌پوشاند.
بیا که بر تن عشّاق پیرهن نگذاشت
قبای ناز که با قامت تو همدوش است
هوش مصنوعی: بیا که عشق و محبت، هیچ پوششی بر تن عاشقان باقی نگذاشته و زیبایی تو چنان است که با قامت آن‌ها هماهنگ و هم‌راستا است.
تو ای نسیم، گلابی به روی بلبل زن
که ناله در سر منقار مست و مدهوش است
هوش مصنوعی: ای نسیم، گلی را به روی بلبل بیاور که به خاطر مستی و سرخوشی در حال ناله و فغان است.
عرق به روی تو می‌غلطد و نمی‌داند
که خون شبنم و گل چون زرشک در جوش است
هوش مصنوعی: عطر و زیبایی تو در دنیا می‌درخشد و نمی‌داند که احساسات و عشق در دل همچون زعفران در حال جوش و تپش است.
گرفته باز قبا تنگ در برش فیّاض
نصیب ما و تو خمیازه‌های آغوش است
هوش مصنوعی: جوانه‌های امید در آغوش هم، به ما و تو بواسطه‌ی بخشش‌های بی‌پایانش، موجود است. در این میان، آغوش هم دلتنگی‌هایی را نشان می‌دهد.