گنجور

شمارهٔ ۱۲۳

تا به روی تو در غمکدة من بازست
به تماشای تو تا دیدة روزن بازست
در و دیوار چمن بر رخ من می‌خندد
من به این خوش که به رویم در گلشن بازست
بسته شد بی‌تو به حسرت همگی راه حواس
جز ره گوش که بر نغمة شیون بازست
بی‌تو هر چیز که در دل گذرد جان گزدم
چارجانب در این خانه به دشمن بازست
پا مکش از دم شمشیر شهادت فیّاض
که به اقلیم فنا این ره روشن بازست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا به روی تو در غمکدة من بازست
به تماشای تو تا دیدة روزن بازست
هوش مصنوعی: در غمگینی من، چهره‌ات به من امید می‌دهد و من تا وقتی که چشمانم به تماشای تو باز باشد، در این حالت می‌مانم.
در و دیوار چمن بر رخ من می‌خندد
من به این خوش که به رویم در گلشن بازست
هوش مصنوعی: در و دیوار باغ به من می‌خندند، اما من خوشحال هستم که در این باغ سرسبز و زیبا برای من باز است.
بسته شد بی‌تو به حسرت همگی راه حواس
جز ره گوش که بر نغمة شیون بازست
هوش مصنوعی: بواسطه نبودن تو، تمامی راه‌های حواس به حسرت بسته شده است، فقط گوش من هنوز به صدای شیون و درد باز است.
بی‌تو هر چیز که در دل گذرد جان گزدم
چارجانب در این خانه به دشمن بازست
هوش مصنوعی: بدون تو هر چیزی که در دل بگذرد، مانند زهر جانسوزی است. چه کسی در این خانه می‌تواند با دشمنی برخورد کند؟
پا مکش از دم شمشیر شهادت فیّاض
که به اقلیم فنا این ره روشن بازست
هوش مصنوعی: پایت را از دم شمشیر شجاعت و فداکاری برندار، زیرا این مسیر به دنیای فنا و عدم، روشن و مشخص است.