گنجور

شمارهٔ ۱۲۲

گهی که دیده نه بر روی آن صنم بازست
به چشم من همه اوضاع دهر ناسازست
به بزم دوست مرا ناله شادیانة اوست
بلی فغان نی از بهر دیگران سازست
ز هر چه غیر تو عمریست بی‌نیاز شدیم
به ما هنوز نگاه تو بر سر نازست
جراحت تو نهان در میان جان دارم
که زخم‌های تو از زخمِ غیر ممتازست
چه لذّتست به تیغش که همچو گل فیّاض
دهان زخم زخمیازه تا ابد بازست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گهی که دیده نه بر روی آن صنم بازست
به چشم من همه اوضاع دهر ناسازست
هوش مصنوعی: هر وقت که چشمم به چهره آن معشوق نیفتد، برای من همه چیز در این دنیا ناپسند و نامتناسب به نظر می‌رسد.
به بزم دوست مرا ناله شادیانة اوست
بلی فغان نی از بهر دیگران سازست
هوش مصنوعی: در مجلس دوست، صدای شادی من ناله‌ا‌ی است که فقط برای او ساخته شده است و نه فریادی برای دیگران.
ز هر چه غیر تو عمریست بی‌نیاز شدیم
به ما هنوز نگاه تو بر سر نازست
هوش مصنوعی: از هر چیزی که غیر از تو باشد، دیگر بی‌نیاز شده‌ایم و هنوز نگاه محبت‌آمیز تو برای ما ارزش و اهمیت دارد.
جراحت تو نهان در میان جان دارم
که زخم‌های تو از زخمِ غیر ممتازست
هوش مصنوعی: من جراحتی در دل دارم که ناشی از تیرهای توست و این زخم‌ها از هر زخم دیگری که خورده‌ام، خاص‌تر و ویژه‌تر هستند.
چه لذّتست به تیغش که همچو گل فیّاض
دهان زخم زخمیازه تا ابد بازست
هوش مصنوعی: چه خوش است که با تیغ او، که همچون گل بخشنده است، زخم‌هایی به وجود بیاید که همیشه باز بمانند.