گنجور

شمارهٔ ۱۱۵

خاطر ما به تو صد جا بندست
آن دل تست که بی‌پیوندست
گره از زلف تو کس نگشاید
گرچه این عقده به مویی بندست
سرگرانیّ سر زلف تو چیست؟
چون به بوی دل ما خرسندست
درد یعقوب به دردم نرسد
غم دلبر، نه غم فرزندست
ای که گفتی دل فیّاض کجاست؟
در سر زلف کسی در بند است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خاطر ما به تو صد جا بندست
آن دل تست که بی‌پیوندست
هوش مصنوعی: دل ما به تو کم و بیش وابسته است، چرا که دل تو بدون هیچ پیوند و ارتباطی است.
گره از زلف تو کس نگشاید
گرچه این عقده به مویی بندست
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند گره از زلف تو باز کند، هرچند این مشکل به اندازه یک مو به هم پیوسته است.
سرگرانیّ سر زلف تو چیست؟
چون به بوی دل ما خرسندست
هوش مصنوعی: نگرانی من درباره موهای تو چیست؟ وقتی که بوی آن دل ما را خوشحال می‌کند.
درد یعقوب به دردم نرسد
غم دلبر، نه غم فرزندست
هوش مصنوعی: کسی که از عشق و جدایی رنج می‌برد، درد یعقوب (پدر یوسف) برایش بی‌اهمیت است. غم دلبر برای او چیزی متفاوت است و نه تنها به خاطر فرزندش بلکه به خاطر عشقش رنج می‌برد.
ای که گفتی دل فیّاض کجاست؟
در سر زلف کسی در بند است
هوش مصنوعی: ای کسی که از من می‌پرسی دل بخشنده کجا است، باید بگویی که این دل آزاد در سر زلف یک نفر گرفتار شده است.