گنجور

شمارهٔ ۱۰۹

حسن محجوب ز نظّاره خطرها دارد
پردة شرم کتانست و نظر مهتاب است
یارب از قوّت بازوی که پرتو دارد؟
برق این تیشه که در کوه و کمر مهتاب است
غیر امّید زیان سود ندارد فیّاض
سفر ما که در او بیم خطر مهتاب است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حسن محجوب ز نظّاره خطرها دارد
پردة شرم کتانست و نظر مهتاب است
هوش مصنوعی: زیبایی مورد توجه و دیدار است، اما در این میان، او به دلیل حیا و شرم خود از خطرات نگاه دیگران محافظت می‌کند. پرده‌ای که به او کمک می‌کند تا از دیدها پنهان بماند، همچون پارچه‌ای نازک و لطیف است، و چشمانش مانند نور ماه نسبت به این موضوع حساس است.
یارب از قوّت بازوی که پرتو دارد؟
برق این تیشه که در کوه و کمر مهتاب است
هوش مصنوعی: ای خدای من، با قدرت بازوی کیست که نور و درخشندگی داشته باشد؟ این برق و تابش تیشه‌ای که در دل کوه و بر دامنه‌ی کوه‌های روشن در مهتاب می‌درخشد، به چه کسی تعلق دارد؟
غیر امّید زیان سود ندارد فیّاض
سفر ما که در او بیم خطر مهتاب است
هوش مصنوعی: جز امید، چیزی سودی ندارد. سفر ما که در آن ترس از خطر وجود دارد، همچون شب پرستاره است.