گنجور

شمارهٔ ۱۰۵

شیشه هم بزمست با او، ساغرش هم مشرب است
ای دل ارخون در جگر داری برای امشب است
دست و پایی می‌توان زد مطلب دل گر یکی است
این دل بی‌دست و پا سردرگم صد مطلب است
وعدة پابوست از بس عقده‌ام بر عقده ریخت
جان گره گردید چون تبخاله اینک بر لب است
روز وصل دوستداران می‌کشد آخر به هجر
آفتاب صبح هر جا می‌رود رو در شب است
دیده‌ام فیّاض تا در پیچش آن موی میان
هر سر مو بر تنم در پیچش تاب و تب است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شیشه هم بزمست با او، ساغرش هم مشرب است
ای دل ارخون در جگر داری برای امشب است
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به اینکه شیشه و جام شراب نیز به خاطر حضور معشوق در جمع، زیبا و دلنواز شده‌اند. ای دل، اگر غم و درد نیز در دل داری، امشب این احساسات را کنار بگذار و از لحظه لذت ببر.
دست و پایی می‌توان زد مطلب دل گر یکی است
این دل بی‌دست و پا سردرگم صد مطلب است
هوش مصنوعی: اگر دل آدم یکی باشد و با هدفی مشخص حرکت کند، می‌تواند با تمرکز به پیش برود. اما وقتی دل سردرگم و بدون هدف باشد، مانند دستان و پاهایی بی‌فایده می‌شود و به جای پیشرفت، به هزار و یک موضوع مختلف فکر می‌کند و نمی‌تواند راه خود را پیدا کند.
وعدة پابوست از بس عقده‌ام بر عقده ریخت
جان گره گردید چون تبخاله اینک بر لب است
هوش مصنوعی: چون دل شازده شده است پر از درد و عذاب، احساس می‌کنم که مشکلاتم به هم گره خورده‌اند و حالا به مرحله‌ای رسیده‌ام که نزدیک است از حد تحمل خارج شوم.
روز وصل دوستداران می‌کشد آخر به هجر
آفتاب صبح هر جا می‌رود رو در شب است
هوش مصنوعی: در روزی که عاشقان به وصال محبوب می‌رسند، در نهایت باز هم دوری و جدایی از عشق مانند طلوع آفتاب در صبح، زندگی را به تاریکی می‌کشاند، چرا که هر جا که می‌روند، هنوز سایه‌ شب بر زندگی‌شان حکمفرماست.
دیده‌ام فیّاض تا در پیچش آن موی میان
هر سر مو بر تنم در پیچش تاب و تب است
هوش مصنوعی: من فردی را دیده‌ام که بخشنده و سخاوتمند است، و در حالتی که موی او به کناری پیچیده شده، هر تار موی او مانند دمی لطیف و زیبا بر تنم تأثیر می‌گذارد و حس و حال عجیبی را به من منتقل می‌کند.