گنجور

شمارهٔ ۱۰۰

گلِ بی‌رنگِ عشق چیدة ماست
ساغر زهر غم کشیدة ماست
رخش امّید تا به کی تازیم
وحشی مدّعا رمیدة ماست
خاطرش از طرب مرنجانید
ای دل و دیده، غم رسیدة ماست
آنچه ز اسباب عشق مانده به ما
آرزوی به خون تپیدة ماست
در ره عشق هر کجا بینی
نقش پای سر بریدة ماست
داده از خاک پای یار نشان
منّت توتیا به دیدة ماست
زیب تابوت ما شود فیّاض
هر گل حسرتی که چیدة ماست

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گلِ بی‌رنگِ عشق چیدة ماست
ساغر زهر غم کشیدة ماست
هوش مصنوعی: عشق ما مانند گلی است که رنگی ندارد و ساغر پر از زهر غم نیز نشان‌دهنده درد و رنجی است که ما تجربه کرده‌ایم.
رخش امّید تا به کی تازیم
وحشی مدّعا رمیدة ماست
هوش مصنوعی: تا کی باید در جستجوی امید باشیم؟ آرزوی ما مانند یک اسب وحشی در حال فرار است و رهایش نمی‌کنیم.
خاطرش از طرب مرنجانید
ای دل و دیده، غم رسیدة ماست
هوش مصنوعی: ای دل و دیده، سرگرمی‌ها و شادی‌ها را از خاطر او دور نکنید، چرا که غم و اندوه ما اکنون به او رسیده است.
آنچه ز اسباب عشق مانده به ما
آرزوی به خون تپیدة ماست
هوش مصنوعی: آنچه که از دلایل و علل عشق برای ما باقی مانده، آرزوهایی است که به خاطر عشق در دل‌مان می‌زند و با شوق به خون می‌جوشد.
در ره عشق هر کجا بینی
نقش پای سر بریدة ماست
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، هر جا که نگاه کنی، نشانه‌های وجود ما به چشم می‌خورد.
داده از خاک پای یار نشان
منّت توتیا به دیدة ماست
هوش مصنوعی: از خاک پای یار نشانه‌ای به ما رسیده است و زحمات تو چون تِویی در دیدگان ما نمایان است.
زیب تابوت ما شود فیّاض
هر گل حسرتی که چیدة ماست
هوش مصنوعی: هر گلی که چیده‌ایم، به عنوان یادگاری از حسرت‌های ما، زیبایی تابوت ما را بیشتر می‌کند.