گنجور

شمارهٔ ۸ - در منقبت امیرالمومنین علی علیه السلام و اثبات ولایت و خلافت او

سزای امامت به صورت به معنی
علی ولی آن که شاهست و مولی
جهان همچو چشم است و او همچو مردم
جهان همچون لفظ است و او همچو معنی
بود حاجت دین به او در تحقق
همان در تقوم به صورت هیولی
وفی است و اوفی، ولی است و اولی
علیم است و اعلم، علی است و اعلی
ولی ولایت وصی وصایت
هدی هدایت هم اعلی هم ادنی
نه گر ذات اوعلت غایی استی
معطل بماندندی اسباب اولی
مطیع شتاب ویست و درنگش
مکان در تمکن زمان در تقضی
اگر نور او در میانه نبودی
بماندی دو عالم چو عینین اعمی
هم از منع زهدش هم از بذل علمش
تن جسم لاغردل عقل فربی
بههر کوه و هر دشت بین بر سر هم
فروغ رخ او تجلی تجلی
بود گرد راهش بود نقش پایش
دم عیسی مریم و دست موسی
بود نور او سر ایجاد عالم
بود ذات او قدرت حق تعالی
به فرض محال ار دهد زهر قاتل
بود به که غیرش دهد من و سلوی
چو او حمله آرد چه رستم چه دستان
چو او معجز آرد چه موسی چه عیسی
به دستش بود خامه عقل اول
ز علمش بود نامه نفس کلی
بیا بر سر کوی جاه و جلالش
ببین ریخته بر سر هم تجلی
یکی کوی از خانه اش جسم اول
یکی دایه در منزلش نفس اولی
ببینی اگر روضه پاک او را
کم آید به چشم تو خورشید اعلی
همه خادمانش عقول مجرد
همه چاکرانش نفوس معلی
به یک دست نزدش چه عامی چه خاصی
به یک پای پیشش چه علوی چه سفلی
چه بدبخت باشد که در حشر گردد
جدا از در او به جنت تسلی
اگر قرب او با پیمبر نبودی
نمی گشت واجب مودت به قربی
همه مایه مهر او مهر حوران
همه میوه حب او بار طوبی
ترقی بود بی ولایش تنزل
تنزل بود با ولایش ترقی
چه روز و چه شب ساکنان درش را
که در خانه خور چه غربی چه شرقی
گرفتار رویش پریشان مویش
چه یک دشت مجنون چه یک شهر لیلی
کمر بستگان کمند هوایش
ز یک دست عذرا ز یک دست سلمی
به عشر تگه حضرت بی زوالش
تمنی فرو ریخته بر تمنی
امامت کسی را سزا شد که دارد
تحلی به فضل از رذایل تخلی
تخلی که دارد جز او از رذایل؟
که دارد چو او در فضایل تحلی؟
کند دعوی ار غیر او جای او را
بود دعوی غیر خالی ز معنی
چو معنی نباشد خلافست گفتن
چون برهان نباشد گزافست دعوی
قوی بازو از خاطر اوست دانش
گرانمایه از صحبت اوست تقوی
دل مرده از گفته اوست زنده
چه باشد ازین بهتر احیای موتی؟
فدای ره او چه دانش چه بینش
طفیل در او چه دنیا چه عقبی
شهی کز شرف کرده اوصاف او را
خداوند تنزیل صد جای املی
کلام الهی چه سابق چه لاحق
همه مدحت اوست حق کرده انشی
نبینی به قرآن نه سوره نه آیه
که نبود در او از کمال وی انهی
خدا جمله پیغمبران امم را
به ایجاد او داده صد گونه بشری
به اظهار او بوده جبریل مامور
به پیغمبر اخفای او گشته منهی
نبوت به اظهار امرش محقق
رسالت ز اخفای او گشته منفی
چه تدبیر کردند ارباب عدوان
که قدرش کنند از جهان جمله اخفی
ولیکن ز مشت غباری که خیزد
نماند در آفاق خورشید مخفی
ز دم های سرد حسودان بدگو
نشد نور او در نقاب تواری
بلی مشعل آفتاب درخشان
ز باد نفس کی توان کرد اطفی
بود افضل خلق بعد از پیمبر
جهات فضایل چو در اوست مطوی
هم از علم وافر هم از حکم ظاهر
هم آداب زهد و هم آیین تقوی
هم از سبق اسلام و قرب پیمبر
چه از روی صورت چه از روی معنی
شجاعت به حدّی که تا روز محشر
چه از بازوی اوست دین را تقوی
دریده همه پرده کفر و عصیان
شکسته همه رونق لات و عزی
به او مستند پیشوایان امت
در انواع دانش در آداب فتوی
ز بحرش بود قطره ای بحر حکمت
ز نورش بود پرتوی کشف صوفی
به او جسته نسبت چه قاری چه واعظ
بدو کرده نازش چه صرفی چه نحوی
به تفسیر آیات او بوده مرجع
به تاویل تنزیل او بوده ماوی
به او مستند حرف های مشایخ
به او منتسب جلوه های موالی
به تعلیم علمش فنون تعلم
به ارشاد سرش علوم لدنی
به هر واقعه عقل او بوده مرشد
به هر مساله علم او بوده مفتی
به او کرده در مشکلات وقایع
همه غاصبان خلافات رجعی
نه از امر حق کرده یک مو تجاوز
نه یک جو در امر خلایق تعدی
بود جمع در وی شروط امامت
به نص صریح کلام الهی
امامت ز عصمت برد استقامت
به نص امر عصمت پذیرد تمامی
نصوص طهارت بر او هست وارد
براهین عصمت در او هست جاری
ز آیات ناطق احادیث صادق
که مطلب ز هر یک پذیرد تقوی
احادیث بالغ به حد تواتر
هم از روی لفظ و هم از روی معنی
نه بیمار تضعیف و تزییف ناقل
نه محتاج توثیق و تعدیل راوی
ز قرآن کنم اول اثبات مطلب
دگر از احادیث اتمام دعوی
«لیذهب» بشان که بوده و «یطهر»
ز «یتلوه» شاهد به سوی که ایمی
به تنزیل شد «هل اتی» از چه منزل
نبی را ز بلغ چرا کرد عتبی
که از «انما» بود مقصود ایزد
به سایل که انگشتری کرد اعطی
که بود آنکه با او به فرمان ایزد
نبی شد مباهل به قوم نصاری
به رد برائت که گردید مامور
به اعطای رایت کرا کرد انهی
کرا با نبی بود فضل اخوت
کرا با اولوالعزم حد تساوی
به شان که جبریل شد لافتی گو
پیمبر برای که گفت انت منی
به روز غدیر از برای که می گفت
به بالای منبر نبی لست اولی
برای که بود اینکه گردید صادر
حدیثی که نقل است در طیر مشوی
چرا کرد امر سلام امامت
چرا اجر تبلیغ شد حب قربی
کسی کاین فضایل مر اوراست ثابت
کسی کاین دلایل دراو هست مجری
بوددر امامت ز هر غیر سابق
بود در خلافت ز هر غیر احری
یقین محض جهل است و عین شقاوت
نمودن به او دیگری را مساوی
چه جا دارد این کز ره علم گوید
کسی اینکه غیری ازو هست اولی
مرا نیست باور که از اهل دانش
به دل کرده باشد کسی این تجری
مگر اینکه در نیل جاه و مراتب
نماید تقرب به ارباب دنیی
چه نقصان کند در تجارت که بیند
به دنیی فروشد مثوبات عقبی
تو عقبی رها کن چه خجلت کسی کو
به نزدیک آن شاه در دار مثوی
خدایا تو دانی که فیاض مجرم
ندارد به جز درگه شاه ملجی
به وی بخش دانسته تقصیر او را
به وی بخش چندین گناهان عظمی
که گر من نیم لایق اما توان کرد
به وی صد هزاران چو من بنده اعطی
توان دید سگ را به روی خداوند
توان درگذشتن ز بنده به مولی
ز من کم مکن نعمت مهر او را
که در هر دو عالم مرا این بس اجری

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سزای امامت به صورت به معنی
علی ولی آن که شاهست و مولی
هوش مصنوعی: پاداش رهبر باید به زیبایی و شایسته‌گی او باشد، چون علی (علیه‌السلام) همان کسی است که در مقام خود شاه و سرور است.
جهان همچو چشم است و او همچو مردم
جهان همچون لفظ است و او همچو معنی
هوش مصنوعی: جهان شبیه به چشم است و آن شخص شبیه به مردم است. همچنین، جهان همانند واژه‌ای است و او مانند معنای آن است.
بود حاجت دین به او در تحقق
همان در تقوم به صورت هیولی
هوش مصنوعی: نیاز دین به او در این است که همان حقیقت در شکل و ظاهر مادی خود به وجود آید.
وفی است و اوفی، ولی است و اولی
علیم است و اعلم، علی است و اعلی
هوش مصنوعی: وفا و امانت داری وجود دارد، اما بهترین آنها، کسی است که بر تمامی امور آگاه‌تر و داناتر است. علی، به‌عنوان بالاترین و بهترین افراد شناخته می‌شود.
ولی ولایت وصی وصایت
هدی هدایت هم اعلی هم ادنی
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که سرپرستی و رهبری بر اساس وصیت و راهنمایی الهی، هم در اوج و هم در پایین‌ترین رتبه‌ها قابل تحقق است. به عبارت دیگر، هدایت و رهبری از سوی افراد صالح می‌تواند در هر سطحی وجود داشته باشد.
نه گر ذات اوعلت غایی استی
معطل بماندندی اسباب اولی
هوش مصنوعی: اگر وجود او علت نهایی است، پس اسباب اولیه نباید در کارها معطل بمانند.
مطیع شتاب ویست و درنگش
مکان در تمکن زمان در تقضی
هوش مصنوعی: این بیت به اشاره به بی‌قراری و شتاب زندگی دارد و بیان می‌کند که حرکت و زمان در حال تغییر و تحول است. در واقع، سرعت زندگی و در عین حال کندی آن و تأثیرات زمان بر روی آن را به تصویر می‌کشد.
اگر نور او در میانه نبودی
بماندی دو عالم چو عینین اعمی
هوش مصنوعی: اگر نور او میان وجود نداشت، انسان‌ها در این دو جهان مانند افرادی نابینا باقی می‌ماندند.
هم از منع زهدش هم از بذل علمش
تن جسم لاغردل عقل فربی
هوش مصنوعی: به خاطر پرهیزکاری او و اهدا کردن علمش، جسمش ضعیف و لاغر شده، اما ذهنش پر از دانایی و بصیرت است.
بههر کوه و هر دشت بین بر سر هم
فروغ رخ او تجلی تجلی
هوش مصنوعی: هر کوه و دشت را که نگاه کنی، نور چهرهٔ او در هر جایی درخشش و تابناکی دارد.
بود گرد راهش بود نقش پایش
دم عیسی مریم و دست موسی
هوش مصنوعی: در اطراف مسیر او آثار و نشانه‌هایی وجود دارد که مانند نشانه‌های دم عیسی و دستان موسی، به وضوح نمایان است.
بود نور او سر ایجاد عالم
بود ذات او قدرت حق تعالی
هوش مصنوعی: نور او، علت پیدایش جهان است و ذات او قدرت بی‌پایان خداوند متعال را در بر دارد.
به فرض محال ار دهد زهر قاتل
بود به که غیرش دهد من و سلوی
هوش مصنوعی: حتی اگر فرض کنیم که زهر قاتل هم به انسان داده شود، باز هم بهتر است که چیزی غیر از آن به من و پرنده‌ام داده شود.
چو او حمله آرد چه رستم چه دستان
چو او معجز آرد چه موسی چه عیسی
هوش مصنوعی: زمانی که او حمله کند، چه رستم و چه دستان نمی‌توانند مقاومت کنند؛ و وقتی او معجزه‌ای بیافریند، نه موسی و نه عیسی هم توانایی مقابله با آن را دارند.
به دستش بود خامه عقل اول
ز علمش بود نامه نفس کلی
هوش مصنوعی: در دست او قلمی است که می‌تواند افکارش را بنویسد، و از دانش او، نامه‌ای به کلیت وجودش می‌رسد.
بیا بر سر کوی جاه و جلالش
ببین ریخته بر سر هم تجلی
هوش مصنوعی: بیایید به محل مورد نظر برویم و جمال و بزرگی او را مشاهده کنیم که چگونه بر همه چیز نور افکنده و جلوه‌گری می‌کند.
یکی کوی از خانه اش جسم اول
یکی دایه در منزلش نفس اولی
هوش مصنوعی: در زندگی، هر فردی از جایی آغاز می‌کند و برای رشد و پیشرفت به حمایت و پرورش نیاز دارد. برخی در محیط خانواده و به وسیله افرادی که به آنها محبت و توجه می‌کنند، مسیر خود را پیدا می‌کنند.
ببینی اگر روضه پاک او را
کم آید به چشم تو خورشید اعلی
هوش مصنوعی: اگر زیبایی‌های بهشت را در نظر بگیری، نورانی‌ترین و بهترین زیبایی‌ها در مقابل چشمان تو به مانند خورشید می‌درخشد.
همه خادمانش عقول مجرد
همه چاکرانش نفوس معلی
هوش مصنوعی: همه خدمتگذاران او از دانش و فهم بالایی برخوردارند و تمام کسانی که به او خدمت می‌کنند، روح‌های بلند مرتبه‌ای دارند.
به یک دست نزدش چه عامی چه خاصی
به یک پای پیشش چه علوی چه سفلی
هوش مصنوعی: در برابر او، چه مردم معمولی و چه افراد خاص، هیچ‌کس نمی‌تواند به او نزدیک شود. همچنین، چه از نظر مقام و منزلت بالا باشد و چه پایین، همه در حضور او یکسان هستند.
چه بدبخت باشد که در حشر گردد
جدا از در او به جنت تسلی
هوش مصنوعی: چه بسا بدبختی که در روز قیامت از در بهشت دور بماند و نتواند به آنجا راه پیدا کند.
اگر قرب او با پیمبر نبودی
نمی گشت واجب مودت به قربی
هوش مصنوعی: اگر ارتباط و نزدیکی با خداوند از طریق پیامبر نبود، محبت و دوستی به کسانی که به او نزدیک هستند واجب نمی‌گشت.
همه مایه مهر او مهر حوران
همه میوه حب او بار طوبی
هوش مصنوعی: تمام محبت او از زیبایی‌های حوران ناشی می‌شود و همه میوه عشق او مانند میوه‌های درخت طوبی است.
ترقی بود بی ولایش تنزل
تنزل بود با ولایش ترقی
هوش مصنوعی: بالا رفتن و پیشرفت انسان‌ها به خاطر ارتباط و ولایت با شخصی بزرگ و معصوم است، در حالی که دوری از آن ارتباط باعث کاهش و افت شخصیت و جایگاه انسان می‌شود.
چه روز و چه شب ساکنان درش را
که در خانه خور چه غربی چه شرقی
هوش مصنوعی: در هر زمانی از روز یا شب، افرادی که در این خانه زندگی می‌کنند، در آنجا حضور دارند، چه از سمت غرب بیایند و چه از سمت شرق.
گرفتار رویش پریشان مویش
چه یک دشت مجنون چه یک شهر لیلی
هوش مصنوعی: در چهره و موهای به هم ریخته‌اش، آنقدر جذابیت و دلربایی وجود دارد که انگار یک دشت پر از عشق دیوانه‌وار یا شهری پر از عشق لیلی را به یاد می‌آورد.
کمر بستگان کمند هوایش
ز یک دست عذرا ز یک دست سلمی
هوش مصنوعی: کسانی که آماده و مصمم هستند، با شوق و عشق به طرف او می‌روند، یکی به خاطر زیبایی و لطف عذرا و دیگری برای زیبایی سلمه.
به عشر تگه حضرت بی زوالش
تمنی فرو ریخته بر تمنی
هوش مصنوعی: آرزوهای بی‌پایان من در برابر وجود مبارک او که همیشه و تا ابد باقی است، ناپدید شده‌اند.
امامت کسی را سزا شد که دارد
تحلی به فضل از رذایل تخلی
هوش مصنوعی: امامت شایسته کسی است که ویژگی‌های مثبت و فضائل را دارد و مشکلات و نواقص را کنار گذاشته است.
تخلی که دارد جز او از رذایل؟
که دارد چو او در فضایل تحلی؟
هوش مصنوعی: هیچ کس جز او از نقص‌ها و عیب‌ها برکنار نیست، و هم اوست که در فضائل و خوبی‌ها همتایی ندارد.
کند دعوی ار غیر او جای او را
بود دعوی غیر خالی ز معنی
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد در جایی که متعلق به اوست، ادعای دیگری کند، باید بداند که ادعای غیر او در واقع بی‌معنا و بی‌اساس است.
چو معنی نباشد خلافست گفتن
چون برهان نباشد گزافست دعوی
هوش مصنوعی: وقتی که معنایی وجود نداشته باشد، صحبت کردن درباره آن بی‌فایده است، و اگر دلیل و برهانی برای ادعای خود نداشته باشیم، بیان آن تنها ادعای بی‌اساسی خواهد بود.
قوی بازو از خاطر اوست دانش
گرانمایه از صحبت اوست تقوی
هوش مصنوعی: قدرت و توانایی از یاد و خاطر او ناشی می‌شود و علم و دانش با ارزش نیز از گفتگو و ارتباط با او به دست می‌آید. تقوا و پرهیزکاری نیز در پی اوست.
دل مرده از گفته اوست زنده
چه باشد ازین بهتر احیای موتی؟
هوش مصنوعی: دل مرده به واسطه کلام او زنده شده است. چه چیز می‌تواند بهتر از زنده کردن یک مرده باشد؟
فدای ره او چه دانش چه بینش
طفیل در او چه دنیا چه عقبی
هوش مصنوعی: من تمام وجودم را فدای مسیر او می‌کنم، چه دانش و چه بینش، و چه دنیای مادی و چه دنیای آخرت.
شهی کز شرف کرده اوصاف او را
خداوند تنزیل صد جای املی
هوش مصنوعی: شاهی که اوصافش به مقام والای الوهیت رسیده و در جاهای بسیاری از کتاب‌های آسمانی بر او ستایش شده است.
کلام الهی چه سابق چه لاحق
همه مدحت اوست حق کرده انشی
هوش مصنوعی: سخنان الهی، چه از زمان‌های گذشته و چه از زمان‌های آینده، همه ستایش و توصیف او هستند و حق بر آن است که چنین نوشته‌ای وجود داشته باشد.
نبینی به قرآن نه سوره نه آیه
که نبود در او از کمال وی انهی
هوش مصنوعی: اگر به قرآن نگاه کنی، نه سوره‌ای است و نه آیه‌ای که نشانی از کمال او در آن نباشد.
خدا جمله پیغمبران امم را
به ایجاد او داده صد گونه بشری
هوش مصنوعی: خداوند همه پیامبران را به خاطر آفرینش بشر به وجود آورده و به همین دلیل انسان‌ها به شکل‌های مختلفی ظاهر می‌شوند.
به اظهار او بوده جبریل مامور
به پیغمبر اخفای او گشته منهی
هوش مصنوعی: جبریل، فرشتۀ وحی، به دستور خداوند موظف بود تا پیام‌ها را به پیامبر برساند، اما در اینجا به نوعی از امتداد کار خود جلوگیری شده و پیغام خاصی در مورد او (خداوند) پنهان مانده است.
نبوت به اظهار امرش محقق
رسالت ز اخفای او گشته منفی
هوش مصنوعی: پیامبری با بیان و آشکار کردن فرمان خود به حقیقت رسالت می‌رسد و اگر این فرمان پنهان بماند، رسالت آن نفی می‌شود.
چه تدبیر کردند ارباب عدوان
که قدرش کنند از جهان جمله اخفی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که صاحبان ظلم و ستم برنامه‌ریزی کرده‌اند تا انسان‌های بزرگ و ارزشمند را از نظر جامعه مخفی و نادیده بگیرند. آن‌ها می‌کوشند تا از شایستگی‌های این افراد کم‌اهمیت نشان داده شود و از جایگاه والای آن‌ها در جهان چشم‌پوشی شود.
ولیکن ز مشت غباری که خیزد
نماند در آفاق خورشید مخفی
هوش مصنوعی: اما از دستِ خاکی که برمی‌خیزد، چیزی از نور خورشید در جهان باقی نمی‌ماند.
ز دم های سرد حسودان بدگو
نشد نور او در نقاب تواری
هوش مصنوعی: به خاطر صحبت‌های بد و حسادت دیگران، نور وجود او در پرده‌ای از پنهان‌کاری قرار نگرفت.
بلی مشعل آفتاب درخشان
ز باد نفس کی توان کرد اطفی
هوش مصنوعی: آری، نور خورشید آن‌قدر درخشان است که با وزش یک نفس نمی‌توان آن را خاموش کرد.
بود افضل خلق بعد از پیمبر
جهات فضایل چو در اوست مطوی
هوش مصنوعی: بعد از پیامبر، بهترین مخلوق کسی است که تمامی فضایل در وجود او نهفته است.
هم از علم وافر هم از حکم ظاهر
هم آداب زهد و هم آیین تقوی
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به شخصیت یا شخصیتی دارد که به طور همزمان از دانش و علم زیادی برخوردار است، حکمت و قضاوتی نیکو دارد، آداب زهد و پرهیزگاری را رعایت می‌کند و به اصول تقوی و پرهیز از گناهان نیز پایبند است. به عبارت دیگر، این فرد ترکیبی از علم، حکمت، اخلاق و تقوا را در خود جمع کرده است.
هم از سبق اسلام و قرب پیمبر
چه از روی صورت چه از روی معنی
هوش مصنوعی: هم از سرعت و پیشروی اسلام و نزدیکی به پیامبر، چه از جنبه ظاهری و چه از جنبه باطنی.
شجاعت به حدّی که تا روز محشر
چه از بازوی اوست دین را تقوی
هوش مصنوعی: شجاعت او به قدریست که تا روز قیامت، قوت ایمانش را نمایان می‌کند.
دریده همه پرده کفر و عصیان
شکسته همه رونق لات و عزی
هوش مصنوعی: تمام پرده‌های نفاق و گناه کنار رفته و جذابیت‌های خرافات و بت‌پرستی تمام شده است.
به او مستند پیشوایان امت
در انواع دانش در آداب فتوی
هوش مصنوعی: او مرجع و الگوی پیشوایان جامعه در زمینه‌های مختلف دانش و اصول فتاوا است.
ز بحرش بود قطره ای بحر حکمت
ز نورش بود پرتوی کشف صوفی
هوش مصنوعی: از دریا یک قطره هست که بیانگر عمق حکمت است و از نور آن، روشنایی و بصیرتی به دست می‌آید که ویژه‌ی عارفان و صوفیان است.
به او جسته نسبت چه قاری چه واعظ
بدو کرده نازش چه صرفی چه نحوی
هوش مصنوعی: رابطه‌ی او را با هر خواننده یا موعظه‌گری بررسی می‌کنند، و به او به خاطر دانش و مهارتش احترام می‌گذارند.
به تفسیر آیات او بوده مرجع
به تاویل تنزیل او بوده ماوی
هوش مصنوعی: تفسیر آیات او مرجع اصلی است و تاویل (معنای عمیق) نازل شده از او، هر دو به یک منبع برمی‌گردند. این حکایت از آن دارد که درک درست از پیام‌های او، جایی امن و آرامش‌بخش را فراهم می‌آورد.
به او مستند حرف های مشایخ
به او منتسب جلوه های موالی
هوش مصنوعی: حرف‌های مشایخ به او نسبت داده شده و جلوه‌های بزرگان به او تعلق دارد.
به تعلیم علمش فنون تعلم
به ارشاد سرش علوم لدنی
هوش مصنوعی: به واسطه آموزش و یادگیری فنون علمی، به هدایت و راهنمایی او، علوم الهی و باطنی را درک می‌کند.
به هر واقعه عقل او بوده مرشد
به هر مساله علم او بوده مفتی
هوش مصنوعی: در هر ماجرایی عقل او راهنمایی کرده و در هر موضوعی دانش او بوده که حکم صادر کرده است.
به او کرده در مشکلات وقایع
همه غاصبان خلافات رجعی
هوش مصنوعی: در هر دشواری و بلیّه، به او اعتماد و توکل کن که همه‌ی مشکلات را حل می‌کند و تمامی ستم‌گران و ناكارآمدی‌ها را به چالش می‌كشد.
نه از امر حق کرده یک مو تجاوز
نه یک جو در امر خلایق تعدی
هوش مصنوعی: او در هیچ امر الهی کوچکترین تخطی نکرده و در کارهای مردم نیز هیچ گونه تعدی و ظلمی نداشته است.
بود جمع در وی شروط امامت
به نص صریح کلام الهی
هوش مصنوعی: در او جمع شده‌اند شرایط رهبری به وضوح در کلام خدا.
امامت ز عصمت برد استقامت
به نص امر عصمت پذیرد تمامی
هوش مصنوعی: رهبری و هدایت الهی به پاکی و عصمت نیاز دارد و کسی که این ویژگی را داشته باشد، باید در برابر دستورات الهی ثابت و استوار بماند. با پیروی از این دستورات، تمام جنبه‌های زندگی او تحت تأثیر این پاکی و استقامت قرار می‌گیرد.
نصوص طهارت بر او هست وارد
براهین عصمت در او هست جاری
هوش مصنوعی: نصوص و متون پاکی به او نسبت داده شده و دلایل و شواهد عصمت در وجود او آشکار است.
ز آیات ناطق احادیث صادق
که مطلب ز هر یک پذیرد تقوی
هوش مصنوعی: از زبان پرورده و معتبر احادیثی که هر کدام می‌توانند به ما درس تقوا بیاموزند.
احادیث بالغ به حد تواتر
هم از روی لفظ و هم از روی معنی
هوش مصنوعی: احادیثی که به مرحله‌ای از تأیید رسیده‌اند که قابل اعتماد و معتبر هستند، هم از نظر متن و هم از نظر معنا.
نه بیمار تضعیف و تزییف ناقل
نه محتاج توثیق و تعدیل راوی
هوش مصنوعی: نه بیمار به ضعف و ناتوانی دچار است، و نه نیازمند تأیید و ارزیابی از سوی راوی است.
ز قرآن کنم اول اثبات مطلب
دگر از احادیث اتمام دعوی
هوش مصنوعی: برای شروع، از قرآن برای تأیید موضوع استفاده می‌کنم و سپس با استناد به احادیث، ادعای خود را کامل می‌کنم.
«لیذهب» بشان که بوده و «یطهر»
ز «یتلوه» شاهد به سوی که ایمی
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به این دارد که افرادی که وجود دارند، باید به سوی کسی بروند یا از او پیروی کنند و از هرگونه ناپاکی یا گناه پاک شوند. در واقع، تأکید بر این است که باید هدف و مرامی وجود داشته باشد تا آنها بتوانند به آن سمت حرکت کنند و خود را تصفیه کنند.
به تنزیل شد «هل اتی» از چه منزل
نبی را ز بلغ چرا کرد عتبی
هوش مصنوعی: چرا آیه «هل اتی» از چه جایگاهی به نبی نازل شده و عتبی چه دلیلی برای این موضوع داشته است؟
که از «انما» بود مقصود ایزد
به سایل که انگشتری کرد اعطی
هوش مصنوعی: مقصود خدا از «انما» این است که به درخواست‌کنندگان، عطا می‌کند و به آنها از لطف خود می‌دهد.
که بود آنکه با او به فرمان ایزد
نبی شد مباهل به قوم نصاری
هوش مصنوعی: چه کسی بود که به فرمان خدا با نبی مکرم اسلام در مباهله با قوم نصرانی حاضر شد؟
به رد برائت که گردید مامور
به اعطای رایت کرا کرد انهی
هوش مصنوعی: وقتی که مأمور طرد کردن برائت شد، به کسی که حق را به او می‌دهند، توجه نکرد.
کرا با نبی بود فضل اخوت
کرا با اولوالعزم حد تساوی
هوش مصنوعی: هر کسی که با پیامبر دوستی و محبت دارد، به او فضیلت و خوبی می‌بخشد و هر کسی که با پیامبران بزرگ و صاحب عزم مرتبط باشد، در موقعیت برابری قرار می‌گیرد.
به شان که جبریل شد لافتی گو
پیمبر برای که گفت انت منی
هوش مصنوعی: در این بیت به مقام و مقامتی اشاره شده است که جبرئیل، فرشته وحی، بر آن صحه می‌گذارد. به گونه‌ای که پیامبر به عنوان کسی که در عالی‌ترین مرتبه قرار دارد، معرفی می‌شود و از او پرسیده می‌شود که تو چه کسی هستی. این بیان به عظمت و مقام پیامبر اسلام اشاره دارد و نشان‌دهنده‌ی جایگاه رفیع او در عالم هستی و نزد خداوند است.
به روز غدیر از برای که می گفت
به بالای منبر نبی لست اولی
هوش مصنوعی: در روز غدیر، کسی که در بالای منبر پیامبر (ص) صحبت می‌کرد، به وضوح اعلام کرد که من شخص اول هستم.
برای که بود اینکه گردید صادر
حدیثی که نقل است در طیر مشوی
هوش مصنوعی: این سوال مطرح است که چرا این روایت درباره پرنده‌ای به نام "مشوی" منتشر شده است.
چرا کرد امر سلام امامت
چرا اجر تبلیغ شد حب قربی
هوش مصنوعی: چرا فرمان سلام دادن به امام صادر شد و چرا پاداش تبلیغ، محبت نزدیکان (اهل بیت) قرار گرفت؟
کسی کاین فضایل مر اوراست ثابت
کسی کاین دلایل دراو هست مجری
هوش مصنوعی: کسی که این فضائل را در خود دارد، ثابت و قطعی است و کسی که این دلایل در وجودش جاری است، به حقیقت رسیده است.
بوددر امامت ز هر غیر سابق
بود در خلافت ز هر غیر احری
هوش مصنوعی: وی در مقام امامت از همه پیشی گرفته و در خلافت از دیگران برتر و بی‌نظیر است.
یقین محض جهل است و عین شقاوت
نمودن به او دیگری را مساوی
هوش مصنوعی: مطمئن بودن به چیزی نشانه‌ی نادانی است و اگر کسی به این یقین دچار شود، به نوعی خود را و دیگران را به زحمت می‌اندازد.
چه جا دارد این کز ره علم گوید
کسی اینکه غیری ازو هست اولی
هوش مصنوعی: چه جایگاهی دارد کسی که از علم سخن می‌گوید، در حالی که اولی (یعنی کسی که دانش را به او می‌دانند) به دیگری اشاره می‌کند و خود را مبتنی بر او قرار می‌دهد.
مرا نیست باور که از اهل دانش
به دل کرده باشد کسی این تجری
هوش مصنوعی: من به این باور نیستم که کسی از اهل علم و دانش، دلش به این آزمایش و جسارت خو گرفته باشد.
مگر اینکه در نیل جاه و مراتب
نماید تقرب به ارباب دنیی
هوش مصنوعی: تنها در صورتی که فرد به مقام‌ها و موقعیت‌های اجتماعی برسد، می‌تواند به مال‌داران و ثروتمندان نزدیک شود.
چه نقصان کند در تجارت که بیند
به دنیی فروشد مثوبات عقبی
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر منافع دنیوی، پاداش‌های آخرت را رها کند، در کار تجارت خود چه ضرری خواهد کرد؟
تو عقبی رها کن چه خجلت کسی کو
به نزدیک آن شاه در دار مثوی
هوش مصنوعی: از یاد بردن گذشته را فراموش کن، زیرا کسی که در کنار آن پادشاه در مقام عالی قرار دارد، نیازی به خجالت و شرم ندارد.
خدایا تو دانی که فیاض مجرم
ندارد به جز درگه شاه ملجی
هوش مصنوعی: خدایا، تو می‌دانی که بخشنده‌ای که هیچ گناهکاری ندارد، تنها در درگاه شاه بزرگ و محترم پناه می‌برد.
به وی بخش دانسته تقصیر او را
به وی بخش چندین گناهان عظمی
هوش مصنوعی: به او باید بخشید و از تقصیرش چشم‌پوشی کرد، زیرا او مرتکب گناهان بزرگ زیادی شده است.
که گر من نیم لایق اما توان کرد
به وی صد هزاران چو من بنده اعطی
هوش مصنوعی: اگرچه من به اندازه‌ی شایسته نیستم، اما می‌توانم به او کمک کنم و صد هزار مانند من را به او ببخشم.
توان دید سگ را به روی خداوند
توان درگذشتن ز بنده به مولی
هوش مصنوعی: توانایی دیدن سگ را در پیشگاه خداوند در نظر بگیر، ولی می‌توان از بنده‌ای که در برابر مولایش قرار دارد، گذشت.
ز من کم مکن نعمت مهر او را
که در هر دو عالم مرا این بس اجری
هوش مصنوعی: خواهش می‌کنم از من کم نکن محبت و نعمت محبت او را، زیرا برای من در این دنیا و آن دنیا همین یک پاداش بس است.