گنجور

شمارهٔ ۲۸ - مطلع دوم

ز موج رنگ گل و سبزه در هوای بهار
به‌بال جلوه طاووس می‌پرد گلزار
به نقل آب و هوا حاجت ار فتد یابد
ز نقل آب و هوای چمن شفا بیمار
گرفت ابر ز خجلت دریچه مشرق
چو صبح غنچه دمیدن گرفت در گلزار
چو تشت خون شده از عکس لاله دامن دشت
به نیش برق گشودند تا رگ کهسار
ز موج سبزه و گل بسکه گشته عکس‌پذیر
به رنگ کاغذ ابری شدست ابر بهار
به ذوق دیدن گل طفل غنچه نرگس
به باغ پیش‌تر از صبح می‌شود بیدار
حیا سرشتی اجزای باغ بین که کند
حذر ز سایه دست چنار ساق چنار
رسید شور نسیم بهار و نزدیکست
که چون شکوفه مرا وا شود ز سر دستار
به مقتضای صفای زمانه اهل نظر
کنند از پس دیوار سیر در گلزار
ز بس به حکم صفا چون نگارخانه روم
ز عکس گل شده دیوار باغ پر ز نگار
سزد که بهر تماشای سبزه و لاله
کنند اهل نظر جمله روی در دیوار
چنان ز عکس چمن سبز شد زمین و زمان
که سبز درنظر آید بسان خط غبار
کنند سیر و صفای چمن سبکروحان
که بوی گل شده بر مرکب نسیم سوار
شدست فیض سبکروحی آن‌چنان شایع
که نیست دیدن زاهد به طبع مستان بار
چو مستعد کمالست هر نهال اینست
که نیست جز سر منصور میوه سر دار
نشاط خنده گل آن قدر سرایت کرد
که نیست ناله بلبل درین بهاران زار
بدان ملایمت آید نفس ز غنچه برون
که واکند گره نغمه مطرب از رگ تار
چنان طبیعت اشیا شدست تازه پسند
که فاخته نکند درس سرو را تکرار
نمی‌توان به زبان از کس انتقام کشید
که در هوا سخن سخت می‌شود هموار
شکوفه در تتق هاله می‌شود پنهان
ز بس که ناقه ابر از نم است سنگین بار
چو شاهدان ز گرمابه آمده بیرون
نماید از تتق ابر شاخ گل دیدار
بود زمین و زمان خرم و شکفته ولی
درین شکفته هوا ودرین خجسته بهار

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز موج رنگ گل و سبزه در هوای بهار
به‌بال جلوه طاووس می‌پرد گلزار
هوش مصنوعی: در روزهای بهار، رنگ‌های زیبا و گیاهان تازه در کنار هم در فضای باغ جلوه‌گری می‌کنند و مانند طاووسی که با بال‌هایش پرواز می‌کند، زیبایی این فضا را دوچندان می‌سازند.
به نقل آب و هوا حاجت ار فتد یابد
ز نقل آب و هوای چمن شفا بیمار
هوش مصنوعی: اگر کسی نیاز به اطلاع از آب و هوا داشته باشد، می‌تواند از حال و هوای چمن بهره‌مند شود و شفای بیمار را پیدا کند.
گرفت ابر ز خجلت دریچه مشرق
چو صبح غنچه دمیدن گرفت در گلزار
هوش مصنوعی: ابر در اثر شرم، پنجره شرق را پوشاند و صبح مانند غنچه‌ای که می‌شکفد، در باغ گل تازگی گرفت.
چو تشت خون شده از عکس لاله دامن دشت
به نیش برق گشودند تا رگ کهسار
هوش مصنوعی: چون تشت خون از تصویر گل‌لاله در دامن دشت پر شده، به نیش برق را باز کردند تا رگ کوه‌ها نمایان شود.
ز موج سبزه و گل بسکه گشته عکس‌پذیر
به رنگ کاغذ ابری شدست ابر بهار
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی بی‌حد و حصر طبیعت در بهار، رنگ و جلوه‌ی گل‌ها و سبزه‌ها به گونه‌ای است که همچون یک کاغذ ابری، تماشایی و دل‌نواز به نظر می‌رسند.
به ذوق دیدن گل طفل غنچه نرگس
به باغ پیش‌تر از صبح می‌شود بیدار
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و شوق دیدن گل، کودک غنچه نرگس در باغ، زودتر از صبح بیدار می‌شود.
حیا سرشتی اجزای باغ بین که کند
حذر ز سایه دست چنار ساق چنار
هوش مصنوعی: حیا مانند جزئی از باغ است، که از سایه درخت چنار دوری می‌کند.
رسید شور نسیم بهار و نزدیکست
که چون شکوفه مرا وا شود ز سر دستار
هوش مصنوعی: نسیم بهار به سراغ من آمده و به زودی مانند شکوفه‌ای، از زیر دستارم پیراهن و وجودم باز خواهد شد.
به مقتضای صفای زمانه اهل نظر
کنند از پس دیوار سیر در گلزار
هوش مصنوعی: با توجه به پاکی و روشنی زمان، افراد متفکر و باذوق از پشت دیوارها به تماشای زیبایی‌های گلزار می‌پردازند.
ز بس به حکم صفا چون نگارخانه روم
ز عکس گل شده دیوار باغ پر ز نگار
هوش مصنوعی: به خاطر پاکی و زیبایی، وقتی به مانند یک نگارخانه می‌روم، دیوار باغ پر از تصاویر گل‌هاست.
سزد که بهر تماشای سبزه و لاله
کنند اهل نظر جمله روی در دیوار
هوش مصنوعی: افرادی که دید روشنی دارند، به خاطر زیبایی‌های سبزه و لاله، باید روی خود را به دیوار بگردانند و نگاه کنند.
چنان ز عکس چمن سبز شد زمین و زمان
که سبز درنظر آید بسان خط غبار
هوش مصنوعی: زمین و زمان به قدری از عکس چمن سبز شده‌اند که سبز به نظر می‌رسند و به مانند خطی از غبار جلوه می‌کنند.
کنند سیر و صفای چمن سبکروحان
که بوی گل شده بر مرکب نسیم سوار
هوش مصنوعی: روح‌های سبکبال در چمنزار به گردش و شادابی مشغولند و بوی گل‌ها که بر روی نسیم نشسته، آن‌ها را خوشحال می‌کند.
شدست فیض سبکروحی آن‌چنان شایع
که نیست دیدن زاهد به طبع مستان بار
هوش مصنوعی: فیض الهی به گونه‌ای منتشر شده که حتی زاهدان هم نمی‌توانند با روح آرام و راضی خود، حال و هوای مستانه را ببینند.
چو مستعد کمالست هر نهال اینست
که نیست جز سر منصور میوه سر دار
هوش مصنوعی: هر نهالی که برای رسیدن به کمال آماده است، میوه‌ای جز سر منصور نخواهد داشت، یعنی نهایتی جز مرگ و شهادت در راه حق نخواهد داشت.
نشاط خنده گل آن قدر سرایت کرد
که نیست ناله بلبل درین بهاران زار
هوش مصنوعی: خوشحالی و شادابی گل به حدی زیاد است که صدای ناله و غم بلبل در این بهار دلگیر به گوش نمی‌رسد.
بدان ملایمت آید نفس ز غنچه برون
که واکند گره نغمه مطرب از رگ تار
هوش مصنوعی: بدان که با لطافت می‌توان جان را مانند غنچه خارج کرد و این لطافت باعث می‌شود که صدای نغمه مطرب از تار موسیقی خارج شود.
چنان طبیعت اشیا شدست تازه پسند
که فاخته نکند درس سرو را تکرار
هوش مصنوعی: به گونه‌ای شده است که زیبایی‌های طبیعت به قدری نو و دلپذیرند که حتی فاخته هم به تکرار درس سرو نمی‌پردازد.
نمی‌توان به زبان از کس انتقام کشید
که در هوا سخن سخت می‌شود هموار
هوش مصنوعی: نمی‌توان از کسی که در سخن گفتن مهارت دارد، انتقام گرفت، زیرا او به راحتی می‌تواند حرف‌های خود را به صورت نرم و قابل قبول بیان کند.
شکوفه در تتق هاله می‌شود پنهان
ز بس که ناقه ابر از نم است سنگین بار
هوش مصنوعی: شکوفه به دلیل بارش باران و سنگینی ابرها به آرامی در زیر پوششی مخفی می‌شود.
چو شاهدان ز گرمابه آمده بیرون
نماید از تتق ابر شاخ گل دیدار
هوش مصنوعی: وقتی گواهان از حمام خارج می‌شوند، عطر خوش گل مانند ابر در فضا پخش می‌شود.
بود زمین و زمان خرم و شکفته ولی
درین شکفته هوا ودرین خجسته بهار
هوش مصنوعی: در این روزهای زیبا و خرم، زمین و زمان در شکوه و شادی به سر می‌برند، اما در این فضای شاداب و دل‌انگیز بهاری، حس خاصی وجود دارد.