گنجور

مرثیه‌ای دیگر

ببر ای ساربان در قتلگاهم
بده مژده حسین کم سپاهم
بگو عباس! بر پا کن علم را
برآور آرزوهای دلم را
مگر ای ساربان این جا چه جایست؟
که آن خوشبوتر از جنت سرایست
نسیمش در مشام خوشتر آید
که این جا بوی زلف اکبر آید
الا ای ساربان مشکن دلم را
فرود آور در این جا محملم را
فرود آور در این جا محمل من
که این جا خوش فرود آمد دل من
خس و خاری که در این سرزمین است
نشیمنگاه سرو و یاسمین است
همین خاک است منزلگاه جانان
نهم سر بر سر خاکش دهم جان
عجب این خاک، خاک مشک بیز است
که هم شادی فزا هم غصه خیز است
عجب این خاک، خاک باصفائیست
یقین آرامگاه دلربائیست
عجب این خاک بویش عنبرین است
یقین با خون مهرویان عجین است
برهنه پا بر هر ناسزاوار
برهنه، بر مغیلان پای پر خار
سر از این خاک هرگز بر ندارم
مگر از تن رود جان فگارم
برای این زمین بود ای عزیزان
گذاریدم که تا این جا دهم جان

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ببر ای ساربان در قتلگاهم
بده مژده حسین کم سپاهم
هوش مصنوعی: ای راننده، مرا به کشتارگاه ببر و خبر کن که حسین آمده و نیروی من کم است.
بگو عباس! بر پا کن علم را
برآور آرزوهای دلم را
هوش مصنوعی: عباس! بیا علم را بلند کن و آرزوهای من را تحقق ببخش.
مگر ای ساربان این جا چه جایست؟
که آن خوشبوتر از جنت سرایست
هوش مصنوعی: ساربان، اینجا چه مکانی است؟ که آنجا عطر و بویش از بهشت نیز خوش‌تر است.
نسیمش در مشام خوشتر آید
که این جا بوی زلف اکبر آید
هوش مصنوعی: نسیم در اینجا به قدری خوشبو و دلپذیر است که بوی زلف شخصی به نام اکبر را بیشتر دوست داریم. یعنی هوای دلپذیر اینجا باعث می‌شود که رایحه‌ی زلف اکبر را بهتر احساس کنیم.
الا ای ساربان مشکن دلم را
فرود آور در این جا محملم را
هوش مصنوعی: ای ساربان، دل مرا نشکن و محمل مرا در اینجا فرود بیاور.
فرود آور در این جا محمل من
که این جا خوش فرود آمد دل من
هوش مصنوعی: در اینجا، حال من خوب است و دلم شاداب است. پس بیار محمل و بار من را اینجا پایین بگذار.
خس و خاری که در این سرزمین است
نشیمنگاه سرو و یاسمین است
هوش مصنوعی: در این سرزمین باوجود خس و خاری که دیده می‌شود، مکانی برای سرو و یاسمین نیز وجود دارد.
همین خاک است منزلگاه جانان
نهم سر بر سر خاکش دهم جان
هوش مصنوعی: این خاک همان جایی است که محبوب من است. من سرم را بر آن خاک می‌گذارم و جانم را فدای آن می‌کنم.
عجب این خاک، خاک مشک بیز است
که هم شادی فزا هم غصه خیز است
هوش مصنوعی: این زمین عجیبی است که دارای بویی خوش و عطری خوشایند است؛ هم باعث شادی و خوشحالی می‌شود و هم می‌تواند باعث اندوه و غم باشد.
عجب این خاک، خاک باصفائیست
یقین آرامگاه دلربائیست
هوش مصنوعی: این خاک، خاکی بسیار زیبا و دلپذیر است که به وضوح می‌تواند آرامگاه زیبایی‌ها و جذابیت‌ها باشد.
عجب این خاک بویش عنبرین است
یقین با خون مهرویان عجین است
هوش مصنوعی: عجب است که این خاک بوی خوشی مانند عنبر دارد و به‌طور یقین با خون کسانی که چهره‌هایی زیبا و دل‌انگیز دارند، آمیخته است.
برهنه پا بر هر ناسزاوار
برهنه، بر مغیلان پای پر خار
هوش مصنوعی: با پای برهنه بر روی هر چیز ناپسند و نامناسب می‌روم، مانند پایم که بر روی خارهای تیز و دردناک قرار گرفته است.
سر از این خاک هرگز بر ندارم
مگر از تن رود جان فگارم
هوش مصنوعی: هرگز سر از این زمین برنمی‌دارم، مگر زمانی که جانم از تنم جدا شود و در رنج باشد.
برای این زمین بود ای عزیزان
گذاریدم که تا این جا دهم جان
هوش مصنوعی: برای این زمین، ای عزیزان، من جانم را فدای شما کردم.

حاشیه ها

1402/04/22 19:06
Atasbad

این شعر وصف حال حضرت زینب در اربعین هست و نوحه میباشد شاعرش نیز شاعر هم دوره فایز ،  ملاعبدالله حاجیانی ،متخلص به صیاد میباشد .