گنجور

شمارهٔ ۶۷

خبر از دل ندارم نیست یا هست
برید از ما و با دلدار پیوست
گله از دل مکن فایز که پیری
تو را از پا فکند و رفت از دست

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خبر از دل ندارم نیست یا هست
برید از ما و با دلدار پیوست
هوش مصنوعی: من از حال دل خود خبر ندارم، که آیا هست یا نیست؛ تنها می‌دانم که از ما جدا شده و به محبوبش پیوسته است.
گله از دل مکن فایز که پیری
تو را از پا فکند و رفت از دست
هوش مصنوعی: نگذار که دلخوری‌های خود را در دل نگه‌داری، زیرا پیری و گذر زمان تو را ضعیف کرده و نمی‌توانی آن را متوقف کنی.