فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۶۳

<div class="b" id="bn1"><div class="m1"><p>دلم را تیر مژگانت شکار است</p></div>
<div class="m2"><p>نه مجبوریست دل خود خواستار است</p></div></div>
<div class="b" id="bn2"><div class="m1"><p>مکش از سینه فایز خدنگت</p></div>
<div class="m2"><p>که این ز آن دست و بازو یادگار است</p></div></div>

فانوس خیال » تصویر 9706 - فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۶۳

شمارهٔ ۶۴

دلم را تیر مژگانت شکار است
نه مجبوریست دل خود خواستار است
مکش از سینه فایز خدنگت
که این ز آن دست و بازو یادگار است

هوش مصنوعی: این شعر درباره‌ی عشق و جذابیت چشم‌هاست. شاعر می‌گوید که دلش به خاطر مژه‌های معشوق گرفتار شده و این احساس از روی ناچاری نیست، بلکه به خواست خود اوست. او از معشوق می‌خواهد که تیر عشقش را بیشتر از قلبش نکشد، زیرا این محبت و جذابیت از ویژگی‌های اوست که یادگاری از عشق و زیبایی‌های او به حساب می‌آید.

شمارهٔ ۶۲

شمارهٔ ۶۳

هوش مصنوعی: دل من به تیر مژگانت گرفتار شده است و این یک اجبار نیست؛ بلکه دل من به خودی خود این خواسته را خواستار است.

دلم را تیر مژگانت شکار است

نه مجبوریست دل خود خواستار است

هوش مصنوعی: با نرمی و احتیاط، تیر قلبم را نکش، زیرا این احساسات از قدرت و توان تو نشأت گرفته است.

که این ز آن دست و بازو یادگار است

شمارهٔ ۶۳

اطلاعات

برگردان به زبان ساده