شمارهٔ ۲۸ - در جواب هجویه نادم
واله جلوه مستانه حسرت نادم
یارب از خلد تو مردود چو کوثر نشوم
خاک پای طلبی میرسدم گر گویم
گر توام سر ندهی لایق افسر نشوم
شمع بزم ادبی ور نبود پرتو تو
همچو ظلمتکده کفر منور نشوم
دوش گفتند به هجوم قلمت رنجه شدهست
شبم از لمعه خورشید مکدر نشوم
من که از مدح تو فربه نشدم روز نخست
سزد امروز گر از هجو تو لاغر نشوم
شمارهٔ ۲۷ - نویسم: گفتم که بیاض دوستان راشمارهٔ ۲۹ - ماده تاریخ وفات ابراهیم: داد از این چرخ حشوپرور دون
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
واله جلوه مستانه حسرت نادم
یارب از خلد تو مردود چو کوثر نشوم
هوش مصنوعی: نابینا و مجذوب زیبایی و جذابیتی هستم که به آن خیلی علاقهمندم. ای خدا، چه حسرتی دارم که حرمت و جایگاه تو را از دست دادهام، و به مانند «کوثر» (بخشی از بهشت) نخواهم رسید.
خاک پای طلبی میرسدم گر گویم
گر توام سر ندهی لایق افسر نشوم
هوش مصنوعی: اگر به دنبال چیزی باشم که دست نیافتم، باز هم به تو احترام میگذارم. اما اگر تو از من رویگردان باشی، من لایق چیزهای بزرگ نخواهم بود.
شمع بزم ادبی ور نبود پرتو تو
همچو ظلمتکده کفر منور نشوم
هوش مصنوعی: اگر تو نباشی که نور این محفل ادبی باشی، من هم در تاریکی کفر نمیتوانم روشنایی بیابم.
دوش گفتند به هجوم قلمت رنجه شدهست
شبم از لمعه خورشید مکدر نشوم
هوش مصنوعی: دیشب گفتند که قلم تو تحت فشار است و من نخواهم گذاشت که شبم از نور خورشید تیره و ناخوش شود.
من که از مدح تو فربه نشدم روز نخست
سزد امروز گر از هجو تو لاغر نشوم
هوش مصنوعی: من از آن زمان که تو را ستایش نکردم، چاق نشدم، پس امروز سزاوار است که اگر به تو ایرادی بزنم، لاغر نشوم.