شمارهٔ ۱۶ - اخوانیه
خوشا وقت قلم کز دست فیضت
به خورشید معانی شد برومند
شود گم در شکر اوراق دفتر
لب کلکت کند گر یک شکرخند
ولی در کیش ما گر مردهای را
کنی زنده بدانیمت هنرمند
هنرمندی اگر شاخ وفا را
کنی بر شاخسار میوه پیوند
تو میخوانی مرا چشم خود از لطف
سبل در چشم خود زین بیش مپسند
شمارهٔ ۱۵ - مدح میرزا غیاثالدین: زمین عفو کسی بوسه میزند گنهمشمارهٔ ۱۷ - هجویه: خواجه را از زبان بنده بگو
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوشا وقت قلم کز دست فیضت
به خورشید معانی شد برومند
هوش مصنوعی: خوش به حال زمانی که قلم تو به لطف الهی روشنایی و عمق معانی را مثل خورشید به تصویر میکشد و برکت میآورد.
شود گم در شکر اوراق دفتر
لب کلکت کند گر یک شکرخند
هوش مصنوعی: اگر لبهای شیرینت را به خنده باز کنی، میتواند تمام تلخیهای زندگی را تحت تأثیر قرار دهد و آنها را شیرین کند.
ولی در کیش ما گر مردهای را
کنی زنده بدانیمت هنرمند
هوش مصنوعی: اما در مذهب ما، اگر کسی مردهای را زنده کنی، او را هنرمند میدانیم.
هنرمندی اگر شاخ وفا را
کنی بر شاخسار میوه پیوند
هوش مصنوعی: اگر هنرمند باشی و بتوانی شاخۀ وفا را به درختی که میوه میدهد پیوند بزنی، میتوانی نتیجۀ زیبایی خلق کنی.
تو میخوانی مرا چشم خود از لطف
سبل در چشم خود زین بیش مپسند
هوش مصنوعی: تو به من لطف داری و از من میخواهی که در چشم تو بیشتر از این ننگرم.