گنجور

شمارهٔ ۹۷

شوق دیدار تو چون چشم مرا باز کند
مژه پیش از نگهم سوی تو پرواز کند
قیمت حسن ز بس عشق تو افزود کنون
داغ غم بر جگر سوختگان ناز کند
به مسیح ار چمن داغ مرا بفروشند
هر دمش تازه‌تر از شبنم اعجاز کند
دلم از خدمت امید به جایی نرسید
همت یاس مگر زآنکه دری باز کند
عشق در گنج غم ار دست کرم بگشاید
همت آنست که ما را همه تن آز کند
ریختی خون فصیحی ز سرش زود مرو
باش تا شکر کرمهای تو آغاز کند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شوق دیدار تو چون چشم مرا باز کند
مژه پیش از نگهم سوی تو پرواز کند
هوش مصنوعی: شوق دیدار تو باعث می‌شود که چشمانم باز شوند و مژه‌ها قبل از اینکه نگاه کنم، به سمت تو پرواز کنند.
قیمت حسن ز بس عشق تو افزود کنون
داغ غم بر جگر سوختگان ناز کند
هوش مصنوعی: محبت تو باعث شده که ارزش حسن بیشتر شود و حالا این عشق باعث شده که کسانی که دلشان به حال او می‌سوزد، غم عمیق‌تری را احساس کنند.
به مسیح ار چمن داغ مرا بفروشند
هر دمش تازه‌تر از شبنم اعجاز کند
هوش مصنوعی: اگر چمنی را که داغ مرا در خود دارد به مسیح بفروشند، هر لحظه‌اش تازه‌تر و شگفت‌انگیزتر از شبنم خواهد شد.
دلم از خدمت امید به جایی نرسید
همت یاس مگر زآنکه دری باز کند
هوش مصنوعی: دل من از تلاش برای رسیدن به هدفی ناکام ماند، مگر آنکه یأس و ناامیدی درهای جدیدی را بگشاید.
عشق در گنج غم ار دست کرم بگشاید
همت آنست که ما را همه تن آز کند
هوش مصنوعی: اگر عشق در دل غم دستی از لطف به ما دهد، پس باید تلاش کنیم تا تمام وجودمان با این عشق درآمیزد و آزمایش کند.
ریختی خون فصیحی ز سرش زود مرو
باش تا شکر کرمهای تو آغاز کند
هوش مصنوعی: خون فصیحی از سرش ریختی، زود نرو تا شکر نعمت‌های تو آغاز شود.