شمارهٔ ۹۵
خنده ساقی دگر در ساغر آتش میزند
خنده کو زآن لب بود در کوثر آتش میزند
آنقدر بگداز کز سوز تو یار آگه شود
بیمروت نیست حسن آبی بر آتش میزند
هجر هم وصل است چون بر دوست روشن گشت حال
برق این وادی ز دورت بهتر آتش میزند
از رگ جان شهیدان نیش مژگان دور دار
بیادب خونیست این در نشتر آتش میزند
برق گو زحمت مده خود را که نخل این چمن
خود ز سوز سینه در خشک و تر آتش میزند
همت برق محبت بین که هر جان بگذرد
گر همه بیند کف خاکستر آتش میزند
نیمجانی داشتم اکنون ز بخششهای عشق
هر زمانم غم به جان دیگر آتش میزند
نوبهار آمد فصیحی لیک در گلزار ما
میوزد بادی که در خشکوتر آتش میزند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خنده ساقی دگر در ساغر آتش میزند
خنده کو زآن لب بود در کوثر آتش میزند
هوش مصنوعی: لبخند ساقی موجب شعلهور شدن آتش در جام میشود. آن لبخند که از آن لبان زیبا نشأت میگیرد، در حقیقت آتش را افروخته میکند.
آنقدر بگداز کز سوز تو یار آگه شود
بیمروت نیست حسن آبی بر آتش میزند
هوش مصنوعی: به قدری داغ و سوزان باش که معشوق از احساسات تو آگاه شود. در اینجا گفته میشود که با وجود بیرحمی او، زیبایی به آتش نمیزند و باید به سوز دل خود ادامه دهی.
هجر هم وصل است چون بر دوست روشن گشت حال
برق این وادی ز دورت بهتر آتش میزند
هوش مصنوعی: فراق و جدایی نیز در حقیقت نوعی پیوند است، زیرا وقتی حال دل دوست روشن میشود، این احساس همچون برقی در این جا طنینانداز میشود و دوری از او، آتش بیشتری در دل ایجاد میکند.
از رگ جان شهیدان نیش مژگان دور دار
بیادب خونیست این در نشتر آتش میزند
هوش مصنوعی: از جان شهیدان باید از دقت و لطافت چشمها دوری کرد، زیرا این خون، مانند نیش تیغ، دردناک و سوزان است.
برق گو زحمت مده خود را که نخل این چمن
خود ز سوز سینه در خشک و تر آتش میزند
هوش مصنوعی: ای برق، خودت را خسته نکن! نخل این چمن از درد دلش، در دل آتش میسوزد و هم خشک و هم تر را بیرحمانه میسوزاند.
همت برق محبت بین که هر جان بگذرد
گر همه بیند کف خاکستر آتش میزند
هوش مصنوعی: اگر عشق و محبت به دل انسان بتابد، حتی اگر جان او از بین برود، باز هم مانند آتش زیر خاکستر، شعلهور میشود.
نیمجانی داشتم اکنون ز بخششهای عشق
هر زمانم غم به جان دیگر آتش میزند
هوش مصنوعی: من در گذشته کمی حیات داشتم، اما اکنون هر بار که عشق از خود مهربانی نشان میدهد، غم و اندوهی تازه در وجودم شعلهور میشود.
نوبهار آمد فصیحی لیک در گلزار ما
میوزد بادی که در خشکوتر آتش میزند
هوش مصنوعی: بهار تازهای فرارسیده است، اما در باغ ما بادی میوزد که هم خشک و هم تر را میسوزاند.

فصیحی هروی