گنجور

شمارهٔ ۸۴

خوش آن بهشت کش از شعله نو گلی باشد
خروش نوحه در آن بانگ بلبلی باشد
چو گل مباش که نی نوشد و نه نوشاند
درین چمن اگرت ساغر ملی باشد
ز بس که خورده دلم غم نماند در عالم
غمی که توشه راه توکلی باشد
گل از ندیمی باد بهشت کی خندد
در آن چمن که نه افغان بلبلی باشد
رهم فتاد فصیحی به طرف گلزاری
که آفتاب در آن سایه گلی باشد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوش آن بهشت کش از شعله نو گلی باشد
خروش نوحه در آن بانگ بلبلی باشد
هوش مصنوعی: در آن بهشت زیبا، گلی از آتش سرزنده می‌روید و صدای نوحه‌ای شبیه به نغمه‌های بلبل به گوش می‌رسد.
چو گل مباش که نی نوشد و نه نوشاند
درین چمن اگرت ساغر ملی باشد
هوش مصنوعی: به مانند گل نباش که نه خود نوشیده باشد و نه دیگران را بنوشاند. اگر در این باغ، جامی از طراوت و زندگی داری، از آن بهره ببر.
ز بس که خورده دلم غم نماند در عالم
غمی که توشه راه توکلی باشد
هوش مصنوعی: به خاطر تمام غم‌هایی که بر دلم نشسته، هیچ غمی در این دنیا باقی نمانده که برای راه و هدفی نیکو باقی بگذارم.
گل از ندیمی باد بهشت کی خندد
در آن چمن که نه افغان بلبلی باشد
هوش مصنوعی: گل در بهشت وقتی خوشحال می‌شود که در آن چمن صدای بلبلی شنیده شود؛ در غیر این صورت، خندیدن او بی‌معناست.
رهم فتاد فصیحی به طرف گلزاری
که آفتاب در آن سایه گلی باشد
هوش مصنوعی: در اینجا، شاعر به توصیف مسیری می‌پردازد که او را به سوی باغی زیبا می‌برد. این باغ پر از گل‌هاست و در آن جا، سایه‌ای از آفتاب بر روی گل‌ها می‌افتد؛ یعنی جایی است که نور آفتاب به زیبایی گل‌ها افزوده و فضایی دلنشین و شاعرانه ایجاد کرده است.