شمارهٔ ۸۳
فلک خونم به تیغ آن بت بیباک میریزد
که خون صید را در حسرت فتراک میریزد
چنان از دوستی خورد آب باغ ما که گر گل را
بیازارد صبا خون از خس و خاشاک میریزد
برو ای محتسب این ماجرا با ابر فیضی کن
که این آب حیات اندر گلوی تاک میریزد
ز بس خاک مذلت ریخت دوران بر سر بختم
چو بر سر میزنم دست مصیبت خاک میریزد
ندوزم چاک جان از رشته دل تا مپنداری
که درد عشق او چن در دل افتد چاک می ریزد
بیا سایم اگر روزی فلک از جنبش آساید
که جام عیش ما از گردش افلاک میریزد
فصیحی طرفهتر زین صیدگه هرگز شنیدستی
که صید اندر چرا و خونش از فتراک میریزد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فلک خونم به تیغ آن بت بیباک میریزد
که خون صید را در حسرت فتراک میریزد
هوش مصنوعی: دنيا به خاطر آن معشوق شجاع و بیباک، اشکهایم را میریزد، دقیقاً مانند اینکه شکارچی، خون شکار را با حسرت در تورش میریزد.
چنان از دوستی خورد آب باغ ما که گر گل را
بیازارد صبا خون از خس و خاشاک میریزد
هوش مصنوعی: دوستی به اندازهای به باغ ما آسیب رسانده است که اگر نسیم گل را بیازارد، از بین گیاهان و علفها خون میریزد.
برو ای محتسب این ماجرا با ابر فیضی کن
که این آب حیات اندر گلوی تاک میریزد
هوش مصنوعی: برو ای نگهبان، این داستان را با برکت و رحمت خداوند به پیش ببر، زیرا این آب زندگی در گلوی تاک میریزد.
ز بس خاک مذلت ریخت دوران بر سر بختم
چو بر سر میزنم دست مصیبت خاک میریزد
هوش مصنوعی: به دلیل سختیهایی که در زندگیام تجربه کردهام، به نظر میرسد که سرنوشت من به شدت تحت تأثیر مشکلات قرار گرفته است. هر زمان که بخواهم گام بردارم یا حرکتی کنم، انگار که بار سنگینی از بدبختی و دشواریها بر روی دوش من است و این بار، مانند خاکی که بر سرم میریزد، دائماً با من است.
ندوزم چاک جان از رشته دل تا مپنداری
که درد عشق او چن در دل افتد چاک می ریزد
هوش مصنوعی: من رشته ارتباط جانم را با دل نمیدوزم، تا فکر نکنی که درد عشق او به دل میافتد و بر من چاک میریزد.
بیا سایم اگر روزی فلک از جنبش آساید
که جام عیش ما از گردش افلاک میریزد
هوش مصنوعی: اگر روزی آسمان و ستارهها از حرکت بازایستند و خوشیهای ما تحت تأثیر حرکت جهان فرو بریزد، بیا در کنار من باش و سایهام را بر سر بگستران.
فصیحی طرفهتر زین صیدگه هرگز شنیدستی
که صید اندر چرا و خونش از فتراک میریزد
هوش مصنوعی: زیبایی و شگفتی این شکارگاه را هرگز از سخنوران فصیح نشنیدهای، که در آن، شکار در چراگاه است و خونش از دام میریزد.

فصیحی هروی