شمارهٔ ۷۴
حسن پیرایه دکان هوس نتوان کرد
شعله طور چراغ دل خس نتوان کرد
طوطیان گر لب دریوزه به حسرت بستند
شکرستان همه در کام مگس نتوان کرد
چون حیا پردهنشین شو که گل خوبی را
دست فرسود نگاه همه کس نتوان کرد
بال وپر سوز که تا ثروت پروازت هست
به مراد دل خود سیر قفس نتوان کرد
کو ره شوق که از ناله لبی شاد کنم
خفته در مرحله تقلید جرس نتوان کرد
همه تن بال شو و دامن پروازی گیر
تکیه بر گرم رویهای نفس نتوان کرد
چه طلسمی است فصیحی که ز میدان وفا
پیش نتوان شد و روباز به پس نتوان کرد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حسن پیرایه دکان هوس نتوان کرد
شعله طور چراغ دل خس نتوان کرد
هوش مصنوعی: زیبایی نمیتواند به دکان آرزوها جلوهای بیفزاید، و شعلهای که دل را روشن کند، نمیتواند از چیزی کوچک و بیاهمیت بوجود آید.
طوطیان گر لب دریوزه به حسرت بستند
شکرستان همه در کام مگس نتوان کرد
هوش مصنوعی: اگر طوطیان به خاطر حسرتی که دارند، لب دریا را ببوسند و شکرستان به کام مگس بیفتد، نمیتوانند کاری از پیش ببرند.
چون حیا پردهنشین شو که گل خوبی را
دست فرسود نگاه همه کس نتوان کرد
هوش مصنوعی: وقتی که با حیا و مرتب هستی، مانند گلی زیبا در جایی پنهان شو، زیرا زیبایی واقعی را نمیتوان به راحتی در معرض دید همه قرار داد.
بال وپر سوز که تا ثروت پروازت هست
به مراد دل خود سیر قفس نتوان کرد
هوش مصنوعی: تا زمانی که امکانات و ثروت در دسترس تو باشد، نمیتوانی به خواستههای قلبیات دست یابی و از قید و بندها آزاد شوی.
کو ره شوق که از ناله لبی شاد کنم
خفته در مرحله تقلید جرس نتوان کرد
هوش مصنوعی: به دنبال راهی هستم که از سر شوق و اشتیاق، با نالهای خوشحالکننده خود را بیدار کنم. اما در مرحلهای که فقط تقلید میشود، نمیتوان این کار را انجام داد.
همه تن بال شو و دامن پروازی گیر
تکیه بر گرم رویهای نفس نتوان کرد
هوش مصنوعی: تمام وجودت را آماده پرواز کن و دامن پرواز را بپوش. نمیتوان بر حرارت و گرمای نفسها تکیه زد.
چه طلسمی است فصیحی که ز میدان وفا
پیش نتوان شد و روباز به پس نتوان کرد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که عشق و وفا مانند یک طلسم قوی است که نمیتوان از آن فرار کرد. اگر در میدان عشق وارد شوی، نمیتوانی به راحتی از آن خارج شوی یا به عقب برگردی.