شمارهٔ ۶۶
غم عشقت به عالم در نگنجد
بلی این روح در پیکر نگنجد
دلم از مهر غم پرگشت چندان
که ترسم غم در آن دیگر نگنجد
شهید خنجر شوق تو چندان
به خود بالد که در محشر نگنجد
شراب شوق ما را نشئهای هست
که در پیمانه و ساغر نگنجد
مریضان بلا بالین غم را
هوای عافیت در سر نگنجد
فصیحی شاهد نومیدی ما
حریف صبر را در بر نگنجد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غم عشقت به عالم در نگنجد
بلی این روح در پیکر نگنجد
هوش مصنوعی: غم عشق تو آنقدر بزرگ است که هیچچیز نمیتواند آن را در بر بگیرد، بله، این روح من در این بدن نمیگنجد.
دلم از مهر غم پرگشت چندان
که ترسم غم در آن دیگر نگنجد
هوش مصنوعی: دل من از محبت و غم پر شده است به حدی که میترسم دیگر جایی برای غمهای جدید نداشته باشد.
شهید خنجر شوق تو چندان
به خود بالد که در محشر نگنجد
هوش مصنوعی: شوق و عشق به تو در دل شهیدان آنقدر عمیق و زیاد است که در روز محشر جا نخواهد گرفت.
شراب شوق ما را نشئهای هست
که در پیمانه و ساغر نگنجد
هوش مصنوعی: عشق و شوق ما به قدری عمیق و شدید است که هیچ ظرفی نمیتواند آن را در خود جا بدهد.
مریضان بلا بالین غم را
هوای عافیت در سر نگنجد
هوش مصنوعی: افرادی که در رنج و بیماری به سر میبرند، دیگر امیدی به بهبودی و سلامت ندارند.
فصیحی شاهد نومیدی ما
حریف صبر را در بر نگنجد
هوش مصنوعی: فصیحی، حالت ناامیدی ما را نمیتواند در کلماتش بیان کند، چون صبر و تحمل ما فراتر از آن است که در کلمات جای بگیرد.