شمارهٔ ۵۹
از دل هزار لخت به چشم نثار رفت
جز داغ هر چه بود درین لالهزار رفت
ضعفم چنان گداخت که طوفان اشک دوش
صد جا نشست از مژه تا در کنار رفت
آن دیده گو ذخیره دیدار مینهاد
نیرنگ بخت بین که به دنبال یار رفت
بگذشت عمر و غنچه ما ناشکفته ماند
این ماتم دگر که ز باغم بهار رفت
ای کاش پیشتر ز فصیحی نمردمی
تا دیدمی چه بر سرش از هجر یار رفت
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از دل هزار لخت به چشم نثار رفت
جز داغ هر چه بود درین لالهزار رفت
هوش مصنوعی: از دل بسیار دلتنگیها، تنها اندوه و درد به چشم منتقل شد و همه چیزهایی که بود، در این دشت گلهای لاله از بین رفت.
ضعفم چنان گداخت که طوفان اشک دوش
صد جا نشست از مژه تا در کنار رفت
هوش مصنوعی: ناتوانی من به حدی است که اشکهای فراوانی به صورتام ریخته و در نقاط مختلفی از چهرهام نشستهاند و از چشمهایم تا کنار صورتام جاری شدهاند.
آن دیده گو ذخیره دیدار مینهاد
نیرنگ بخت بین که به دنبال یار رفت
هوش مصنوعی: چشمانش را به یاد ملاقات با یار ذخیره میکرد و به دقت مینگریست تا ببیند که بختش چه نیرنگهایی میزند و به کجا میرسد.
بگذشت عمر و غنچه ما ناشکفته ماند
این ماتم دگر که ز باغم بهار رفت
هوش مصنوعی: عمر ما به سرعت گذشت و هنوز جوانی و زیباییمان شکوفا نشده است. حالا این غم جدید را داریم که بهار زندگیام از باغم رفته است.
ای کاش پیشتر ز فصیحی نمردمی
تا دیدمی چه بر سرش از هجر یار رفت
هوش مصنوعی: کاش که قبل از این که به خاطر زبان فصیح و زیبا بمیرد، میتوانستم ببینم چه بر سر او در اثر جدایی معشوقش آمده است.