شمارهٔ ۵۷
دی قاصد یار آمد و مژگانتری داشت
از یار مگر بهر هلاکم خبری داشت
عمری به ره یار دلم تخم وفا کشت
پنداشت که این تخم که میکاشت بری داشت
آن بود دل جمع که از دست بتان بود
صد پاره و هر پاره او را دگری داشت
زآن پیش که تازی فرس ناز به میدان
با حلقه فتراک تو این کشته سری داشت
غمنامه من بین چه کنی قصه یعقوب
او نیز چو من داغ فراق پسری داشت
پایان شب محنت من صبح اجل بود
بس طرفه شبی بود و قیامت سحری داشت
شد جزم به عزم سفر عشق فصیحی
هر چند که در هر قدم آن ره خطری داشت
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دی قاصد یار آمد و مژگانتری داشت
از یار مگر بهر هلاکم خبری داشت
هوش مصنوعی: دیروز پیامآور محبوبم آمد و مژگانش از محبوبم ترتر بود، اما نمیدانم که آیا برای نابودیم خبری داشت یا نه.
عمری به ره یار دلم تخم وفا کشت
پنداشت که این تخم که میکاشت بری داشت
هوش مصنوعی: سالیان طولانی به عشق یار، در دل خود بذر وفاداری کاشتم و فکر میکردم که این بذر، روزی ثمربخش خواهد بود.
آن بود دل جمع که از دست بتان بود
صد پاره و هر پاره او را دگری داشت
هوش مصنوعی: دل یکپارچهای که بر اثر عشق به معشوقان شکسته شده است، حالا به صد تکه تقسیم شده و هر تکهاش به یک نفر تعلق دارد.
زآن پیش که تازی فرس ناز به میدان
با حلقه فتراک تو این کشته سری داشت
هوش مصنوعی: قبل از آن که اسب تندرو فرس ناز به میدان برود و با زین و حلقه دلرباییات به نمایش بیاید، این سرباز (کشته) موهایش را به خاک سپرده است.
غمنامه من بین چه کنی قصه یعقوب
او نیز چو من داغ فراق پسری داشت
هوش مصنوعی: غمنامه من را با چه چیزی مقایسه میکنی؟ داستان یعقوب هم همانند من، درد فراق فرزندش را دارد.
پایان شب محنت من صبح اجل بود
بس طرفه شبی بود و قیامت سحری داشت
هوش مصنوعی: در پایان شب سختیها و رنجهای من، زمان مرگم فرارسید. آن شب واقعاً عجیب و غریب بود و صبحش همچون قیامت به نظر میرسید.
شد جزم به عزم سفر عشق فصیحی
هر چند که در هر قدم آن ره خطری داشت
هوش مصنوعی: با تصمیم قاطع به سفر عشق رفتم، هر چند که در هر قدم از این راه، خطراتی وجود داشت.