شمارهٔ ۵۱
آتش به از گلیست کش آسیب خار نیست
خون بهتر از مییست که آن را خمارنیست
از بس هجوم گریه ز دریای چشم من
هر قطره لجهایست که آن را کنار نیست
بر گلستان غیر بهارست چار فصل
باغ مراد ماست که هیچش بهار نیست
ای هوشمند صحبت می مغتنم شمار
جز می درین دو میکده یک هوشیار نیست
خوش گلشنیست عافیت اما در آن چمن
گلهای داغ بر سر جان فگار نیست
ساقی مده شراب که در کام عیش ما
بی خون گر آب خضر بود خوشگوار نیست
گویا ازین خرابه فصیحی کشید رخت
کامروز آسمان و زمین سوگوار نیست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آتش به از گلیست کش آسیب خار نیست
خون بهتر از مییست که آن را خمارنیست
هوش مصنوعی: آتش از گل بهتر است چون خار نمیزند، و خون از بادهای که مستی ندارد، بهتر است.
از بس هجوم گریه ز دریای چشم من
هر قطره لجهایست که آن را کنار نیست
هوش مصنوعی: چشم من پر از اشک است و هر قطرهاش مانند یک موج بزرگ است که هیچ کس قادر به کنترل آن نیست.
بر گلستان غیر بهارست چار فصل
باغ مراد ماست که هیچش بهار نیست
هوش مصنوعی: در گلستان غیر بهار وجود ندارد و باغی که ما میخواهیم همیشه بهار نیست.
ای هوشمند صحبت می مغتنم شمار
جز می درین دو میکده یک هوشیار نیست
هوش مصنوعی: ای انسان دانا، گفتگو و سخن گفتن را ارزشمند بدان. در این دو میکده، جز کسی که در حال نوشیدن است، هیچ کس دیگری به هوش و آگاهی نیست.
خوش گلشنیست عافیت اما در آن چمن
گلهای داغ بر سر جان فگار نیست
هوش مصنوعی: عافیت و آرامش مانند یک باغ پر از گل است، اما در این باغ، گلهای آتشین و سوزان وجود ندارند که بر سر جان انسان آسیب برسانند.
ساقی مده شراب که در کام عیش ما
بی خون گر آب خضر بود خوشگوار نیست
هوش مصنوعی: ای ساقی، دیگر شراب مده، زیرا بیخون و بدون جان، حتی آب خضر هم برای خوشی و لذتبخشی ما خوشایند نیست.
گویا ازین خرابه فصیحی کشید رخت
کامروز آسمان و زمین سوگوار نیست
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که از این ویرانی، فرد فصیح و سخنوری خارج شده و امروز آسمان و زمین در غم و اندوه هستند.