گنجور

شمارهٔ ۴۶

من آن صیدم که صیادم جنونست
نشاط افزای جانم خاک و خونست
برات ما بر آن کشور نوشتند
که از آوازه مستی مصونست
به بزم عشق کانجا شرم ساقیست
نوای ناله ما ارغنونست
دمی از گریه ناسودم همانا
سرشت چشمم از طوفان خونست
نمی‌دانم چه دردست ای فصیحی
که هر دم از دم دیگر فزونست

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من آن صیدم که صیادم جنونست
نشاط افزای جانم خاک و خونست
هوش مصنوعی: من شکار هستم و صیاد من دیوانگی است، شادی بخش جانم، خاک و خون من است.
برات ما بر آن کشور نوشتند
که از آوازه مستی مصونست
هوش مصنوعی: برای تو در آن دیار نوشتند که از شهرت و آوازه مستی در امان است.
به بزم عشق کانجا شرم ساقیست
نوای ناله ما ارغنونست
هوش مصنوعی: در جمع عاشقان، جایی که سکوت و شرم ساقی حاکم است، صدای گریه و ناله ما به مانند نغمه‌ای زیبا و دل‌انگیز است.
دمی از گریه ناسودم همانا
سرشت چشمم از طوفان خونست
هوش مصنوعی: لحظه‌ای از گریه بی‌خبر نیستم، زیرا اساس وجودم از طوفان خون تشکیل شده است.
نمی‌دانم چه دردست ای فصیحی
که هر دم از دم دیگر فزونست
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چه چیزی در دست توست ای کسی که هر لحظه از لحظه‌ی قبلی خود بهتر و زیباتر سخن می‌گویی.