شمارهٔ ۳۴
باز جانم دوزخ آشام از غم غمخوار تست
دیدهام دریای خون از حسرت دیدار تست
کعبه را گراد سر بتخانه آرد در طواف
کاروانسالار کفر ار حلقه زنار تست
سالها بر حال زار خویش خون باید گریست
زندهای را کش هوای نشئنهی دیدار تست
خون شدی ای جان غم فرسوده از رشک و هنوز
عالمی در حسرت این غمزه خونخوار تست
غیر سرخوش از می وصل و فصیحی سرگران
ای مروت ای محبت دشمنیها کار تست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز جانم دوزخ آشام از غم غمخوار تست
دیدهام دریای خون از حسرت دیدار تست
هوش مصنوعی: ای جانم، از غم و اندوه دوزخ را مینوشم، زیرا تو تنها کسی هستی که میپندارم به فکر حال منی. من در دریای خونی غرق شدهام که ناشی از حسرت دیدار توست.
کعبه را گراد سر بتخانه آرد در طواف
کاروانسالار کفر ار حلقه زنار تست
هوش مصنوعی: اگر در مسیر طواف، کاروانسالار کفر، به دور بتخانه بگردد و کعبه را به دست آورد، به این معناست که حجابها و بتها مانع از رسیدن به حقیقت نیستند.
سالها بر حال زار خویش خون باید گریست
زندهای را کش هوای نشئنهی دیدار تست
هوش مصنوعی: سالها باید بر وضعیت ناگوار خود گریه کرد، زیرا زندهای وجود ندارد جز تو که آرزو و اشتیاق دیدارت را دارم.
خون شدی ای جان غم فرسوده از رشک و هنوز
عالمی در حسرت این غمزه خونخوار تست
هوش مصنوعی: ای جان، تو به خاطر رنج و حسرتی که داری، به خون تبدیل شدهای و هنوز هم جهانی در آرزوی این نگاه خونی توست.
غیر سرخوش از می وصل و فصیحی سرگران
ای مروت ای محبت دشمنیها کار تست
هوش مصنوعی: جز کسانی که در شادمانی میگذرند و از حال و هوای زیبای عشق بهرهمند هستند، کسی دیگر از محبت و مهربانی تو دوری میجوید. ای مروت و مهربانی، این دشمنیها کار توست.

فصیحی هروی