شمارهٔ ۳۰
کی ز ماتمخانه ما دود افغان برنخاست
کی غم از بالین ما با چشم گریان برنخاست
در زمین سیلخیز دیده گریان ما
کی نشست اشکی که چون برخاست طوفان برنخاست
صد نسیم آمد ز مصر و بوی پیراهن رساند
ناتوانی بین که گردی زین بیابان برنخاست
من ندانم بود چشم خونفشانی یا نبود
این قدر دانم که این طوفان ز دامان برنخاست
ذوق بیسامانیم هر چند بر بالین نشست
این سر آشفتهبخت از خواب سامان برنخاست
یک جهان زخم از دم تیغ تو بر هر مو شکفت
از سر جان کشته تیغ تو آسان برنخاست
شکر فیض نوبهار غم فصیحی چون کنم
کز گلم یک لاله بی چاک گریبان برنخاست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کی ز ماتمخانه ما دود افغان برنخاست
کی غم از بالین ما با چشم گریان برنخاست
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به وضعیتی اشاره میکند که نشاندهندهی درد و اندوه عمیق است. او از این میگوید که نه تنها در خانهی خود، بلکه در اطراف نیز صدای ناله و گریهای برنخواسته است. این بیانگر حالتی از غم و فقدان است که در آن احساس میشود مصیبتها و مشکلات به اندازهای عمیق و وسیع هستند که هیچ صدایی از سوگواری به گوش نمیرسد.
در زمین سیلخیز دیده گریان ما
کی نشست اشکی که چون برخاست طوفان برنخاست
هوش مصنوعی: در سرزمینهایی که همیشه طوفان و سیل بهپا میشود، اشکهای ما هیچگاه آرام نمیگیرد و زمانی که این اشکها ریخته میشوند، طوفان و بیقراری از میان نمیرود.
صد نسیم آمد ز مصر و بوی پیراهن رساند
ناتوانی بین که گردی زین بیابان برنخاست
هوش مصنوعی: بسیاری از نسیمها از مصر رسیدند و بوی پیراهنی را با خود آوردند. با این حال، ناتوانی را ببین که از این بیابان، گرد و خاکی بلند نشد.
من ندانم بود چشم خونفشانی یا نبود
این قدر دانم که این طوفان ز دامان برنخاست
هوش مصنوعی: من نمیدانم که آیا این چشمها واقعاً اشک میریزند یا نه، اما به خوبی میدانم که این طوفان غم و اندوه از دامن من نشأت گرفته است.
ذوق بیسامانیم هر چند بر بالین نشست
این سر آشفتهبخت از خواب سامان برنخاست
هوش مصنوعی: اگرچه در لحظههای دچار بینظمی و سردرگمی هستیم، اما این حال نابسامان ما حتی با نشستن یک قافله خوشی در کنار ما، از خواب خوشبختی ما را بیدار نکرده است.
یک جهان زخم از دم تیغ تو بر هر مو شکفت
از سر جان کشته تیغ تو آسان برنخاست
هوش مصنوعی: این شعر اشاره دارد به تأثیر عمیق و دردناک یک عشق یا رابطه بر دل و روح انسان. به طور خاص، زخمهایی که از این رابطه بر دل افراد مینشیند، بهقدری عمیق و ماندگار است که هر بار در یادآوری این زخمها، درد و رنج آن دوباره زنده میشود. به رغم این درد و جراحت، گاهی آن عشق به گونهای است که راحتی و آرامش را در خود مستتر میسازد.
شکر فیض نوبهار غم فصیحی چون کنم
کز گلم یک لاله بی چاک گریبان برنخاست
هوش مصنوعی: چطور میتوانم از نعمتهای بهار و شادیاش سخن بگویم وقتی که از دل من، حتی یک گل لاله بدون نقص و عیب هم بیرون نیامده است؟