گنجور

شمارهٔ ۲۸

بر گوش دلم زمزمه توبه حرام است
این گوش پرستار نوای لب جام است
صید تو به منقار وفا برکند از بال
هر پرکه نه آن شیفته طره دام است
بیهوده میفروز چنین دوزخ کین را
کار جگر خسته به یک شعله تمام است
با قافله مصر ز یوسف اثری نیست
ور هست شمیمی گل خودروی مشام است
آن خسته شهیدست فصیحی که نداند
الماس کدام و جگر ریش کدام‌ست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر گوش دلم زمزمه توبه حرام است
این گوش پرستار نوای لب جام است
هوش مصنوعی: بر دل من زمزمه توبه ناپسند است؛ چرا که این دل تنها به صدای شراب وابسته است.
صید تو به منقار وفا برکند از بال
هر پرکه نه آن شیفته طره دام است
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که وفاداری دارد، با نوکش شکار تو را از بال همه پرهایی که در جاذبه دلبستگی به دام است جدا می‌کند.
بیهوده میفروز چنین دوزخ کین را
کار جگر خسته به یک شعله تمام است
هوش مصنوعی: بیهوده برای این دوزخ کینه تلاش نکن، چرا که کار دل خسته به یک شعله به پایان می‌رسد.
با قافله مصر ز یوسف اثری نیست
ور هست شمیمی گل خودروی مشام است
هوش مصنوعی: با کاروان مصر دیگر نشانه‌ای از یوسف نیست و اگر هم باشد، بوی خوش گل اوست که هوش را می‌برد.
آن خسته شهیدست فصیحی که نداند
الماس کدام و جگر ریش کدام‌ست
هوش مصنوعی: شخصی که در رنج و سختی است و جان خود را فدای حقیقت کرده، باید بداند که ارزش های واقعی، مانند الماس، کدامند و دردها و رنج های عمیقش مانند جگر ریش، چه معنایی دارند.