شمارهٔ ۲۶
چه آبروی که آن رانه عشق روی تو ریخت
کدام خون که نه بر خاکش آرزوی تو ریخت
شکست ساغر ما را به سنگ بدنامی
نخست آنکه میحسن در سبوی تو ریخت
به کیش عشق همی خونبهاش باید داد
زمانه خون کسی را که نه به کوی تو ریخت
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه آبروی که آن رانه عشق روی تو ریخت
کدام خون که نه بر خاکش آرزوی تو ریخت
هوش مصنوعی: هیچ آبرویی مانند عشقی که به خاطر تو بر چهرهات ریخته میشود، وجود ندارد. و هیچ خونی هم نیست که آرزوی تو بر خاکش نریزد.
شکست ساغر ما را به سنگ بدنامی
نخست آنکه میحسن در سبوی تو ریخت
هوش مصنوعی: شکستگی و خراب شدن جام ما به خاطر سنگینی بدنامی است، و این بدنامی از آنجا شروع میشود که زیبایی به سبوی تو ریخته شده است.
به کیش عشق همی خونبهاش باید داد
زمانه خون کسی را که نه به کوی تو ریخت
هوش مصنوعی: عشق به خودی خود هزینهای دارد و باید برای آن بها پرداخت. زمانه برای خون کسی که در راه عشق تو نریخته، حق هزینه نمیسازد.