شمارهٔ ۲۲
امشب از شعله آهم جگر غم میسوخت
بر من و زندگی من دل ماتم میسوخت
برق شوقی که ز خاکستر بلبل میجست
ذوق آرایش گل در دل شبنم میسوخت
مرهم از زخم دل خون جگر سوختگان
درد میچید و دل از غیرت مرهم میسوخت
دم عیسی شد و رسوایی اعجاز کشید
دود آن شمع که در خلوت مریم میسوخت
مست یکرنگی عشقیم فصیحی کامشب
در یک آتشکده نامحرم و محرم میسوخت
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
امشب از شعله آهم جگر غم میسوخت
بر من و زندگی من دل ماتم میسوخت
هوش مصنوعی: امشب به خاطر درد و غم عمیقی که دارم، قلبم و زندگیام در حال سوختن و نالم است.
برق شوقی که ز خاکستر بلبل میجست
ذوق آرایش گل در دل شبنم میسوخت
هوش مصنوعی: شوق و ذوق بلبل که از خاکسترش بیرون میجوشید، زیبایی گل را در دل شبنم میسوزاند.
مرهم از زخم دل خون جگر سوختگان
درد میچید و دل از غیرت مرهم میسوخت
هوش مصنوعی: زخمی که بر دل ایجاد شده و جگر سوختگان را میآزارد، نیاز به مرهمی دارد. اما این مرهم خود در حس غیرت میسوزد و درد میکشد.
دم عیسی شد و رسوایی اعجاز کشید
دود آن شمع که در خلوت مریم میسوخت
هوش مصنوعی: در لحظهای خاص، عیسی به وجود آمد و معجزهاش باعث شد که راز و رازی آشکار شود. همچنین، بخاری که از شمعی که در تنهایی مریم میسوخت برخاست، نشاندهنده نور و حقیقتی پنهان است.
مست یکرنگی عشقیم فصیحی کامشب
در یک آتشکده نامحرم و محرم میسوخت
هوش مصنوعی: ما در شوق عشق به حالت مستی هستیم و امشب در آتشکدهای که برای ما نامحرم و محرم است، درگیر آتش عشق میسوزیم.