گنجور

شمارهٔ ۲۱

خاکستر این سوخته را باز توان سوخت
صد مرتبه زیباتر از آغاز توان سوخت
نامرد حریفی‌ست شکیب ارنه درین بزم
از شوق نیازی جگر ناز توان سوخت
آنجا که خوشی لب شیون بگشاید
صد گوش به یک شعله آواز توان سوخت
باغ دلم و تشنه‌لب سوختن خویش
برگ گلم از شبنم اعجاز توان سوخت
خاکستر پروانه پرد سوی تو ای شمع
کی در پر مشتاق تو پرواز توان سوخت
رازی‌ست به هر موی فصیحی غم ما را
زآب مژه قفل در این راز توان سوخت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خاکستر این سوخته را باز توان سوخت
صد مرتبه زیباتر از آغاز توان سوخت
هوش مصنوعی: خاکستر این آتش سوخته نشان می‌دهد که می‌توان دوباره شعله‌ور شد و حتی بارها و بارها زیباتر و بهتر از ابتدا روشن شد.
نامرد حریفی‌ست شکیب ارنه درین بزم
از شوق نیازی جگر ناز توان سوخت
هوش مصنوعی: نامردی در این جمع وجود دارد که اگر صبر و استقامت نداشته باشی، از شوق و نیازی که در دل داری، تو را عذاب می‌دهد و جگر نازک‌ات را می‌سوزاند.
آنجا که خوشی لب شیون بگشاید
صد گوش به یک شعله آواز توان سوخت
هوش مصنوعی: در جایی که شادی و خوشی باعث می‌شود که صدای آزاردهنده‌ای به گوش برسد، یک شعله از آواز می‌تواند دل‌ها را به شدت تحت تاثیر قرار دهد و همه را مدهوش کند.
باغ دلم و تشنه‌لب سوختن خویش
برگ گلم از شبنم اعجاز توان سوخت
هوش مصنوعی: دلم مانند باغی است که با عطش می‌سوزد و گل‌هایش به خاطر جادوی شبنم می‌توانند بسوزند.
خاکستر پروانه پرد سوی تو ای شمع
کی در پر مشتاق تو پرواز توان سوخت
هوش مصنوعی: خاکستر پروانه به سمت تو، ای شمع، می‌پرد. کی می‌توانم در آغوش اشتیاق تو پرواز کنم و بسوزم؟
رازی‌ست به هر موی فصیحی غم ما را
زآب مژه قفل در این راز توان سوخت
هوش مصنوعی: در هر یک از موهایمان رازی وجود دارد که بیانگر غم ماست. بنابراین، با اشک‌هایمان می‌توانیم قفل این راز را بگشاییم.