گنجور

شمارهٔ ۲۰

عندلیب عشق را جز ناله‌های زار نیست
زین گلستانش نصیبی غیر نوک خار نیست
ما تباهی ماندگان موج‌خیز حیرتیم
کشتی ما شوربختان را به ساحل کار نیست
سالها عشق درین مرحله مبهوتم داشت
طفل گهواره اندیشه فرتوتم داشت
تو چه دانی که چه بار از سر کویت بردم
از وفا پرس که او پایه تابوتم داشت

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عندلیب عشق را جز ناله‌های زار نیست
زین گلستانش نصیبی غیر نوک خار نیست
هوش مصنوعی: پرنده عشق در این باغ، جز ناله‌های دردناک چیزی ندارد و از این گلستان تنها نصیبش، نوک خاردار است.
ما تباهی ماندگان موج‌خیز حیرتیم
کشتی ما شوربختان را به ساحل کار نیست
هوش مصنوعی: ما در حیرت و سردرگمی مانند کسانی هستیم که در امواج دریا گم شده‌اند و کشتی‌ ما، که بیچاره و ناکام است، هیچ راهی به ساحل ندارد.
سالها عشق درین مرحله مبهوتم داشت
طفل گهواره اندیشه فرتوتم داشت
هوش مصنوعی: سال‌ها در این مرحله گیج و حیران بودم، زیرا اندیشه‌ام مانند کودکی در گهواره به خواب رفته بود و حواسم به آن نبود.
تو چه دانی که چه بار از سر کویت بردم
از وفا پرس که او پایه تابوتم داشت
هوش مصنوعی: تو چه می‌دانی چه سختی‌هایی را از کنار در خانه‌ات تحمل کردم؟ از وفا بپرس که او تنها کسی بود که در زمان مرگم در کنارم بود.