گنجور

شمارهٔ ۱۸۴

از عمر دمی را به غمی باز نبستیم
یک پرده آهنگ برین ساز نبستیم
ما ساده‌نوایان بهشتیم چو بلبل
مرغوله بیهوده بر آواز نبستیم
در دام فتادیم صد افسوس کز آن پس
بر بال و پر خود پر پرواز نبستیم
تعویذ نکوییست وفا حیف که آن را
بر بازوی آن زلف فسون‌ساز نبستیم
کردیم فصیحی به فسون شکر که خود را
بر دامن آن غمزه غماز نبستیم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از عمر دمی را به غمی باز نبستیم
یک پرده آهنگ برین ساز نبستیم
هوش مصنوعی: ما هرگز زمانی را که در غم سپری شده باشد، تجربه نکردیم و نتوانستیم نغمه‌ای خوش در این زندگی بسراییم.
ما ساده‌نوایان بهشتیم چو بلبل
مرغوله بیهوده بر آواز نبستیم
هوش مصنوعی: ما انسان‌های ساده‌دل و خوش‌روحیم که همچون بلبل بهشت، بی‌هدف و بی‌دلیل آواز نمی‌خوانیم و هر صدایی که می‌زنیم، معنادار و پر از حس است.
در دام فتادیم صد افسوس کز آن پس
بر بال و پر خود پر پرواز نبستیم
هوش مصنوعی: ما گرفتار شدیم و افسوس می‌خوریم که پس از آن دیگر نتوانستیم به پرواز درآییم و از بال و پر خود به درستی استفاده کنیم.
تعویذ نکوییست وفا حیف که آن را
بر بازوی آن زلف فسون‌ساز نبستیم
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که وقتی از عشق و وفاداری صحبت می‌شود، احساس حسرت وجود دارد که نمی‌توانیم این احساس را به گردن زلف زیبا و جذاب کسی بیندازیم. به عبارتی دیگر، این احساس زیبایی و جذابیت قدرتمند است و ما نتوانسته‌ایم آن را در دنیای واقعی یا در زندگی خود به نمایش بگذاریم.
کردیم فصیحی به فسون شکر که خود را
بر دامن آن غمزه غماز نبستیم
هوش مصنوعی: ما به زیبایی و شگفتی کلام خود پرداختیم، اما خود را به دامن آن چشم فریبنده نچسباندیم.