گنجور

شمارهٔ ۱۸۲

در مزاج درد خود ذوق مداوا سوختیم
نسخه اعجاز در دست مسیحا سوختیم
باد دامان تب امشب آتش ما تیز کرد
کز تف مژگان متاع هفت دریا سوختیم
مشرب پروانه ما را از گرانجانی رهاند
هر کجا دیدیم شمعی بی محابا سوختیم
هر کف خاکستر ما چشمه نظاره‌ایست
عشق در کارست اگر ما در تماشا سوختیم
شعله ما را پر پروانه‌ای پرسش نکرد
گرچه عمری بر مزار گبر و ترسا سوختیم
شمع‌سان در شعله پیچیدیم جان کایمن شویم
لیک در گام نخست از غیرت پا سوختیم
عصمت عزلت فصیحی نام خود گم کردنست
سالها از شرم خامیهای عنقا سوختیم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در مزاج درد خود ذوق مداوا سوختیم
نسخه اعجاز در دست مسیحا سوختیم
هوش مصنوعی: در حالی که در خلجان و درد خود به دنبال درمان بودیم، به نوعی شوق و امید سوختیم و با وجود اینکه نسخه‌ای جادویی در دست داشتیم، در نهایت ناامید شدیم.
باد دامان تب امشب آتش ما تیز کرد
کز تف مژگان متاع هفت دریا سوختیم
هوش مصنوعی: امشب باد گرمای تب من را بیشتر کرد و ما از شدت اشک‌های چشم‌مان مثل آتش بودیم و به خاطر آن، همه‌ چیزهای با ارزش‌مان از بین رفت.
مشرب پروانه ما را از گرانجانی رهاند
هر کجا دیدیم شمعی بی محابا سوختیم
هوش مصنوعی: پروانه‌ای که به آن اشاره شده، ما را از سختی‌ها و مشکلات رهایی بخشید. هر جا که شمعی را دیدیم که بی‌پروا در حال سوختن بود، ما نیز شجاعانه وارد عمل شدیم و عشق و شور را تجربه کردیم.
هر کف خاکستر ما چشمه نظاره‌ایست
عشق در کارست اگر ما در تماشا سوختیم
هوش مصنوعی: هر دمی که از ما می‌گذرد، مانند چشمه‌ای است که عشق را به نمایش می‌گذارد. اگر ما در این تماشا با عشق بسوزیم، این سوختن نتیجه‌ی عشق است که در حال نمایان شدن است.
شعله ما را پر پروانه‌ای پرسش نکرد
گرچه عمری بر مزار گبر و ترسا سوختیم
هوش مصنوعی: شعله عشق ما، حتی پروانه‌ای را هم به پرسش واداشت، هرچند که ما سال‌ها در کنار مزار کسانی از ادیان مختلف سوختیم و رنج کشیدیم.
شمع‌سان در شعله پیچیدیم جان کایمن شویم
لیک در گام نخست از غیرت پا سوختیم
هوش مصنوعی: ما مانند شمع به دور آتش چرخیدیم تا به زیباترین شکل تبدیل شویم، اما در اولین قدم به خاطر غیرتمان آسیب دیدیم و پاهایمان سوخت.
عصمت عزلت فصیحی نام خود گم کردنست
سالها از شرم خامیهای عنقا سوختیم
هوش مصنوعی: عزلت و دوری از جامعه نمی‌تواند ما را از وجود خویش آگاه کند. سال‌ها به دلیل شرم و نادانی خود مانند پرنده‌ای افسون شده آتش گرفتیم.