شمارهٔ ۱۸۰
کو عشق خانهسوز که ما بلهوس نهایم
ما شعلهایم و هم نسب خار و خس نهایم
ما زندهایم زنده به سوز درون خویش
چون آب و خاک زنده به جان نفس نهایم
در بند و دام تا نفسی هست میطپیم
ما مرد زندگانی کنج قفس نهایم
در کاروان شوق حدی نالههای ماست
بیهوده گوی و هرزهدرا چون جرس نهایم
ما زهر قاتلیم فصیحی نه شهد ناب
مرد طپانچه خوردن بال مگس نهایم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کو عشق خانهسوز که ما بلهوس نهایم
ما شعلهایم و هم نسب خار و خس نهایم
هوش مصنوعی: عشق واقعی را جستجو کن، زیرا ما آدمهای سادهفکری نیستیم. ما مثل شعلهها هستیم و نسبتی با زبالهها و بیارزشیها نداریم.
ما زندهایم زنده به سوز درون خویش
چون آب و خاک زنده به جان نفس نهایم
هوش مصنوعی: ما زندهایم به خاطر شعلههای درون خود، مانند آب و خاک که با جان و حیات خود زندگی میکنند، اما ما فقط به نفس و زندگی ظاهری وابسته نیستیم.
در بند و دام تا نفسی هست میطپیم
ما مرد زندگانی کنج قفس نهایم
هوش مصنوعی: تا وقتی که نفس میکشیم، در قید و بند و محدودیتها در حال تلاش و جنب و جوش هستیم. ما از نوع مردمی نیستیم که در گوشهای از قفس زندگی کنیم و تسلیم شرایطمان شویم.
در کاروان شوق حدی نالههای ماست
بیهوده گوی و هرزهدرا چون جرس نهایم
هوش مصنوعی: در جمع شوق و اشتیاق ما، نالهها و احساساتمان بیفایده و بیهدف است و مانند زنگ کاروان نمیزنیم.
ما زهر قاتلیم فصیحی نه شهد ناب
مرد طپانچه خوردن بال مگس نهایم
هوش مصنوعی: ما مانند زهر کشندهایم، نه شهد شیرین و ناب. ما مانند مگسی نیستیم که فقط بخواهد ضربهای بزند و برود.

فصیحی هروی