شمارهٔ ۱۸
باز دل در موج تبخال از تب حرمان کیست
لخت لختش در خروش از شعله هجران کیست
جان ما خود بال افشان از پی محمل برفت
یارب این مسکین که میسوزد فراقش جان کیست
سرگران گر بر مزار کشتگان بگذشت دوست
بر لب زخم شهیدان نوحه پس قربان کیست
دست ما از دیده در هجران فزون بگریستی
گر بدانستی که مسکین دور از دامان کیست
سالها شد کز فراق ما فصیحی پاک سوخت
این نگاه خونچکان از دیده گریان کیست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز دل در موج تبخال از تب حرمان کیست
لخت لختش در خروش از شعله هجران کیست
هوش مصنوعی: دل در آتش غم و حسرت میسوزد و در هر تلاطم زندگی، سوالی برمیخیزد: چه کسی در این درد و جدایی غوطهور است؟
جان ما خود بال افشان از پی محمل برفت
یارب این مسکین که میسوزد فراقش جان کیست
هوش مصنوعی: روح ما همچون پرندهای آزاد در جستجوی معشوق پرواز میکند. ای خدا، این بیچاره که از دوری او میسوزد، برای کیست که جانش را فدای عشق کرده است؟
سرگران گر بر مزار کشتگان بگذشت دوست
بر لب زخم شهیدان نوحه پس قربان کیست
هوش مصنوعی: اگر کسی از روی قبر شهیدان بگذرد و دوست بر لب زخمهای آنها نوحه سر دهد، پس قربانی کردن به خاطر چه کسی است؟
دست ما از دیده در هجران فزون بگریستی
گر بدانستی که مسکین دور از دامان کیست
هوش مصنوعی: اگر تو میدانستی که این بیچاره در دوری از آغوش چه کسی است، دست ما در جدایی بیشتر از چشمها میگرید.
سالها شد کز فراق ما فصیحی پاک سوخت
این نگاه خونچکان از دیده گریان کیست
هوش مصنوعی: سالهاست که از جدایی ما میگذرد. به خاطر این دوری، زبان فصیح و پاکی به شدت آسیب دیده و چشمان گریان من، مانند شمشیرهایی خونین، به شدت جریحهدار هستند.