گنجور

شمارهٔ ۱۷

چون شعله پرتب است درون و برون ما
تبخاله می‌زند لب خنجر ز خون ما
بر سر زند وفا و کند بر زمانه ناز
هر لاله‌ای که بشکفد از بیستون ما
کو گریه‌ای که خنده شادی چمن چمن
جوشد به جای شعله ز داغ درون ما
زلفی دلم ربوده که در دیده خرد
شد مردمک سیاهی داغ جنون ما
گفتیم بشکفیم دو روزی درین چمن
دیدیم روی عالم و بد شد شگون ما
سر چشمه غمی‌ست ز فیض عشق
هر زخم تیشه در جگر بیستون ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.