شمارهٔ ۱۶
آشفتهتر از ماست بسی انجمن ما
بی نور بود شمع طرب در لگن ما
بر ناصیه غنچه ما نقش طرب نیست
شرمنده برون رفته نسیم از چمن ما
بتخانه عشقیم به طوف در ما آی
مستند ز یک جام بت و برهمن ما
نشکفته بماندیم به گلزار شهادت
پاشند مگر گرد غمی بر کفن ما
از سوختن ما نشود هیچ تسلی
خوش بر سر لطف آمده پیمانشکن ما
شمعیم مکش کز تب حسرت بگدازیم
بگذار که بگذارد که بگدازد ازین شعله تن ما
تا حرف دل ریش فصیحی به تو گفتیم
خوناب الم میچکد از هر سخن ما
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آشفتهتر از ماست بسی انجمن ما
بی نور بود شمع طرب در لگن ما
هوش مصنوعی: انجمن ما از ما آشفتهتر است، چرا که شمع شادیمان در این محفل، در ظرفی تاریک و بینور قرار دارد.
بر ناصیه غنچه ما نقش طرب نیست
شرمنده برون رفته نسیم از چمن ما
هوش مصنوعی: بر پیشانی غنچهی ما نشانی از شادی نیست، چرا که نسیم خجالتزده از باغ ما خارج شده است.
بتخانه عشقیم به طوف در ما آی
مستند ز یک جام بت و برهمن ما
هوش مصنوعی: ما به مانند عبادتگاه عشق هستیم؛ به درون ما بیا و مست شو. ما از جام معشوق و معبود خود پر هستیم.
نشکفته بماندیم به گلزار شهادت
پاشند مگر گرد غمی بر کفن ما
هوش مصنوعی: ما هنوز در اوج شکوفایی و جوانی هستیم و در این دنیای پر از مشکلات، امیدواریم که بر سرمان غم و اندوهی نبارد، حتی اگر به دیار شهادت برویم.
از سوختن ما نشود هیچ تسلی
خوش بر سر لطف آمده پیمانشکن ما
هوش مصنوعی: از درد و رنج ما هیچ چیز آرامشبخش نیست، چرا که او که بر سر لطف آمده، پیمانش را شکسته است.
شمعیم مکش کز تب حسرت بگدازیم
بگذار که بگذارد که بگدازد ازین شعله تن ما
هوش مصنوعی: ما شمع هستیم و اگر مهر تو را از ما بگیری، از حسرت میسوزیم. بگذار این شعلهای که در ماست، ادامه پیدا کند و ما هم بسوزیم.
تا حرف دل ریش فصیحی به تو گفتیم
خوناب الم میچکد از هر سخن ما
هوش مصنوعی: ما تا زمانی که احساسات عمیق خود را به تو بیان کردیم، از هر کلمهمان درد و رنجی شدید بیرون میریزد.