گنجور

شمارهٔ ۱۷۸

وقت غم خوش کآتش از باغ و بهارش چیده‌ایم
یک گلستان داغ از هر نوک خارش چیده‌ایم
یک تبسم غنچه امید ما نوبر نکرد
گویی از گلزار پیش از نوبهارش چیده‌ایم
قیمت دشت محبت را فرامش چون کنیم
ما که داغ از برگ برگ لاله‌زارش چیده‌ایم
این گل سیراب یعنی دیده دایم خرم است
گویی از گلزار رخسار نگارش چیده‌ایم
لاله دل فصیحی ز ابر محنت تازه دار
کز زمین غم برای یادگارش چیده‌ایم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وقت غم خوش کآتش از باغ و بهارش چیده‌ایم
یک گلستان داغ از هر نوک خارش چیده‌ایم
هوش مصنوعی: در زمان غم و اندوه، خوشحالیم که از بهار و باغ، یک گلستان داغ ساخته‌ایم و از هر یک از تیغ‌های آن، گل‌هایی چیده‌ایم.
یک تبسم غنچه امید ما نوبر نکرد
گویی از گلزار پیش از نوبهارش چیده‌ایم
هوش مصنوعی: یک لبخند کوچک، نشانه‌ای از امید ما نیست؛ انگار که گل را از باغی چیده‌ایم که هنوز بهار آن نرسیده است.
قیمت دشت محبت را فرامش چون کنیم
ما که داغ از برگ برگ لاله‌زارش چیده‌ایم
هوش مصنوعی: چطور می‌توانیم هزینه محبت را نادیده بگیریم، وقتی که ما از هر برگ لاله‌زارش زخم و غمی بر دل داریم؟
این گل سیراب یعنی دیده دایم خرم است
گویی از گلزار رخسار نگارش چیده‌ایم
هوش مصنوعی: این گل که شاداب و سرحال به نظر می‌رسد، نشانه‌ای از این است که نگاه ما همیشه شاد و خوشحال است. انگار که زیبایی و طراوت را از چهره‌ی کسی که دوستش داریم، گرفته‌ایم.
لاله دل فصیحی ز ابر محنت تازه دار
کز زمین غم برای یادگارش چیده‌ایم
هوش مصنوعی: یک لاله زیبا به نشانهٔ دل شکسته و داغ دیده‌ایم که در میانهٔ باران غم و اندوه رشد کرده و از زمینی پر از درد و مشکل برداشت کرده‌ایم تا یادگاری از آن باقی بماند.