شمارهٔ ۱۷۶
دوش بی روی تو از دل خون ناب افشاندهایم
تا سحر بر جیب رسوایی گلاب افشاندهایم
ز آن جمال آگه نهایم اما غبارآسا بسی
آفتاب و ماهش از طرف نقاب افشاندهایم
هر نگه کز گلستانی دامنی پرگل نکرد
شب خسک پنداشته در راه خواب افشاندهایم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش بی روی تو از دل خون ناب افشاندهایم
تا سحر بر جیب رسوایی گلاب افشاندهایم
هوش مصنوعی: شب گذشته به خاطر فراق تو قلبمان را مانند خونی که بر زمین ریخته شده افشاندهایم و تا سپیده دم بر لباسهایمان لکههای رسوایی را چون گلاب پاشیدهایم.
ز آن جمال آگه نهایم اما غبارآسا بسی
آفتاب و ماهش از طرف نقاب افشاندهایم
هوش مصنوعی: ما از زیبایی او هیچ اطلاعی نداریم، اما به خاطر او بسیار از آفتاب و ماه را در دنیای خود پخش کردهایم.
هر نگه کز گلستانی دامنی پرگل نکرد
شب خسک پنداشته در راه خواب افشاندهایم
هوش مصنوعی: هر بار که نگاهی از گلستان به کسی میافکنیم و دلی پر از محبت و دوستی هدیه نمیدهیم، انگار در راه سادگی و خواب، تلاشی برای پرت کردن حواس دیگران کردهایم.

فصیحی هروی