شمارهٔ ۱۷۲
چند ای شوق طواف در و بام تو کنم
آه را دودکش شعله خام تو کنم
چشم گردم همه و نقش جمالت بینم
گوش گردم همه و یاد کلام تو کنم
در قدح جوشم و عکس لب لعلت دزدم
در صراحی شوم و سجده جام تو کنم
چون گدایی که نهد کاسه دریوز به کف
گوش بردارم و دریوزه نام تو کنم
دوش میگفت فصیحی ز غم ما مخروش
ورنه این نوش به یک خنده حرام تو کنم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چند ای شوق طواف در و بام تو کنم
آه را دودکش شعله خام تو کنم
هوش مصنوعی: بینهایت مشتاقم که دور در و بام تو بچرخم و احساساتم را مانند دود شعلههای تو به آرامی رها کنم.
چشم گردم همه و نقش جمالت بینم
گوش گردم همه و یاد کلام تو کنم
هوش مصنوعی: چشمم را به دور میچرخانم و زیبایی تو را میبینم، گوشم را به اطراف میسپارم و یاد سخنان تو میکنم.
در قدح جوشم و عکس لب لعلت دزدم
در صراحی شوم و سجده جام تو کنم
هوش مصنوعی: درون جام میجوشم و تصویر لب زیبایت را میدزدیدم، در ظرف شراب قرار میگیرم و به جام تو سجده میکنم.
چون گدایی که نهد کاسه دریوز به کف
گوش بردارم و دریوزه نام تو کنم
هوش مصنوعی: مثل گدایی که کاسهاش را برای درخواست کمک در دست دارد، من هم گوشام را آماده میکنم تا نام تو را با خود ببرم و از تو یاری بخواهم.
دوش میگفت فصیحی ز غم ما مخروش
ورنه این نوش به یک خنده حرام تو کنم
هوش مصنوعی: دیروز کسی سخن میگفت و از غم ما مینالید، اگر تو در این حالت از من نشانی ندهی، من این شربت را با یک لبخند تو حرام میکنم.

فصیحی هروی