گنجور

شمارهٔ ۱۷۰

چند در دل شکنم ناله و خاموش کنم
ناله‌ای کو که بدان تهنیت گوش کنم
سفری کرده‌ام آغاز که تا شهر عدم
هر قدم نقش مرادی به سر دوش کنم
نیستم زخم که چون جلوه مرهم بینم
نمک تیغ جفای تو فراموش کنم
تازه سازم روش نامه طرازی زین پس
ناله‌ای چند به هر سطر سیه‌پوش کنم
صد نوا هست فصیحی دل ماتم زده را
فرصتی کو که ز دل زمزمه‌ای گوش کنم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چند در دل شکنم ناله و خاموش کنم
ناله‌ای کو که بدان تهنیت گوش کنم
هوش مصنوعی: چند بار باید در دل خود ناله کنم و سکوت اختیار کنم، ناله‌ای وجود ندارد تا به آن گوش دهم و خوشحال شوم.
سفری کرده‌ام آغاز که تا شهر عدم
هر قدم نقش مرادی به سر دوش کنم
هوش مصنوعی: من در سفری قدم گذاشته‌ام که هر قدم آن به سوی سرزمین عدم است و در این مسیر، آرزویی را بر دوش خود حمل می‌کنم.
نیستم زخم که چون جلوه مرهم بینم
نمک تیغ جفای تو فراموش کنم
هوش مصنوعی: من زخمی نیستم که با دیدن زیبایی عشق، دردهای ناشی از بدی‌های تو را فراموش کنم.
تازه سازم روش نامه طرازی زین پس
ناله‌ای چند به هر سطر سیه‌پوش کنم
هوش مصنوعی: از این به بعد می‌خواهم نامه‌ام را با رنگ و لعابی تازه تر و زیباتر بسازم و در هر خط از آن، چندین ناله و غم را به نمایش بگذارم.
صد نوا هست فصیحی دل ماتم زده را
فرصتی کو که ز دل زمزمه‌ای گوش کنم
هوش مصنوعی: صدای دل‌های غمگین بسیار است، اما فرصتی برای شنیدن زمزمه‌ای از دل پیدا نمی‌شود.