گنجور

شمارهٔ ۱۶۲

نسیم نوبهاران نیستم کاندر چمن رقصم
به دوزخ افکنیدم تا به ذوق سوختن رقصم
نخستم بند بردارید از پا چون بسوزیدم
که تا چون شعله یک ساعت به کام خویشتن رقصم
حدیث قتل من تا بر زبانش رفته هر ساعت
کنم تکرار و مانند زبان در هر سخن رقصم
لباس زندگانی رقص عشرت را همی‌زیبد
اجل بشتاب کز بهر حریفان در کفن رقصم
ازین یکروزه تب نالد فصیحی ظرف را نازم
خوش آن ساعت که خلقی ماتمم دارند و من رقصم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نسیم نوبهاران نیستم کاندر چمن رقصم
به دوزخ افکنیدم تا به ذوق سوختن رقصم
هوش مصنوعی: من مانند نسیم بهاری نیستم که در چمن‌ها برقصم، بلکه به دوزخ می‌افکنیدم تا از لذت سوختن برقصم.
نخستم بند بردارید از پا چون بسوزیدم
که تا چون شعله یک ساعت به کام خویشتن رقصم
هوش مصنوعی: ابتدا زنجیرهایت را از پاهای من باز کنید، چون من به حدی سوخته‌ام که می‌خواهم مانند یک شمع، ساعتی در آتش خود برقصم و لذت ببرم.
حدیث قتل من تا بر زبانش رفته هر ساعت
کنم تکرار و مانند زبان در هر سخن رقصم
هوش مصنوعی: من هر لحظه داستان مرگم را که بر زبانش جاری شده تکرار می‌کنم و همچون زبان در هر سخنی به شادی و شوق می‌رقصم.
لباس زندگانی رقص عشرت را همی‌زیبد
اجل بشتاب کز بهر حریفان در کفن رقصم
هوش مصنوعی: زندگی و شادی مانند لباسی زیبا هستند که مرگ در راه است. با شتاب بیا که من در مقایسه با سایرین، در لباس مرگ، به رقص در می‌آیم.
ازین یکروزه تب نالد فصیحی ظرف را نازم
خوش آن ساعت که خلقی ماتمم دارند و من رقصم
هوش مصنوعی: از این دارایی یک روزه، شاعر با صدای فصیح خود ناله می‌کند و ظرفی پر از احساسات را توصیف می‌کند. او لحظه‌ای را توصیف می‌کند که دیگران در حالت ماتم و غم هستند و او در این میان به شادی و رقص پرداخته است.