شمارهٔ ۱۶۱
دیریست که از گریه بهار دل ریشم
شادابتر از غنچه خون بر سر نیشم
یک قطره خونیم و ز فیض نظر عشق
از حوصله دیده هر غمزه بیشم
تا سبحه و زنار نسوزیم چه دانند
کآیین جنون چیست و مجنون چه کیشم
هم محمل عشقیم ولی در کشش شوق
یک بانگ دراوار ازین قافله پیشم
بیگانه مباش این همه از ما که گواهست
زخم جگر ریش که با تیغ تو خویشم
گر سونش الماس وگر مرهم عیسی
گردیم همان از نظر افتاده ریشم
خاصیت معشوق گرفتیم فصیحی
از عیب وفا ورنه چرا دشمن خویشم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دیریست که از گریه بهار دل ریشم
شادابتر از غنچه خون بر سر نیشم
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که از درد و گریههایم گذشته و حالا دل شکستهام شادابتر از غنچهای است که روی نیشی خون جاری است.
یک قطره خونیم و ز فیض نظر عشق
از حوصله دیده هر غمزه بیشم
هوش مصنوعی: ما یک قطره خون هستیم و به خاطر نگاه عشق، از صبر و شکیبایی چشمانمان، هر غمزه و ناز بیشتری را تحمل میکنیم.
تا سبحه و زنار نسوزیم چه دانند
کآیین جنون چیست و مجنون چه کیشم
هوش مصنوعی: تا زمانی که ما به راه و رسم خاصی پایبند نباشیم، کسی نمیفهمد که دیوانگی و عشق واقعی چگونه است و مجنون چه حالتی دارد.
هم محمل عشقیم ولی در کشش شوق
یک بانگ دراوار ازین قافله پیشم
هوش مصنوعی: ما هر دو در عشق همراه و هم نوا هستیم، اما در شور و اشتیاق، صدایی بلندتر از دیگران از این جمعیت از خودمان داریم.
بیگانه مباش این همه از ما که گواهست
زخم جگر ریش که با تیغ تو خویشم
هوش مصنوعی: از ما دور نشو، چون نشان درد و زخم دل من، خود گواهی میدهد که من با تیغ تو آشنا هستم.
گر سونش الماس وگر مرهم عیسی
گردیم همان از نظر افتاده ریشم
هوش مصنوعی: اگر حتی به الماس تبدیل شویم یا مانند مرهم عیسی باشیم، در نهایت همان چیزی هستیم که از نظر دیگران افتاده و بیارزش شدهایم.
خاصیت معشوق گرفتیم فصیحی
از عیب وفا ورنه چرا دشمن خویشم
هوش مصنوعی: من از محبوبم ویژگی بلاغت و درستکاری را گرفتم و از عیب وفا خبری ندارم، وگرنه چه دلیلی دارد که دشمن خودم را ببینم؟

فصیحی هروی