گنجور

شمارهٔ ۱۵۵

ارمغان از بینوایی غم به گلشن می‌برم
وز تهی‌دستی به بلبل تحفه شیون می‌برم
چاک دردم خانه‌زاد سینه بلبل نه گل
نامه شوق گریبان سوی دامن می‌برم
در عبادت‌خانه خورشید و مه جای چراغ
تیره‌روزی از در و دیوار گلخن می‌برم
جلوه هم دارم ولی از بهر کاهل بینشان
اول از مصر نکویی چشم روشن می‌برم
بلبل و پروانه گو منقار و پر زحمت مده
کآنچه هست از دود و آتش من به مسکن می‌برم
زلف یارم قیمت دست تهی نشناختم
دامن دود ارمغان شمع ایمن می‌برم
حسن پیمان محبت بین که می‌پیچد زبان
گر فصیحی نام بت را بی برهمن می‌برم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ارمغان از بینوایی غم به گلشن می‌برم
وز تهی‌دستی به بلبل تحفه شیون می‌برم
هوش مصنوعی: من از فقر و ناداری، غمی را به باغ می‌برم و از کمبود و بی‌پولی، پیامی پر از ناله و افسوس را به بلبل می‌دهم.
چاک دردم خانه‌زاد سینه بلبل نه گل
نامه شوق گریبان سوی دامن می‌برم
هوش مصنوعی: درد و زخم من شباهت به زخم سینه بلبل دارد، و این نشان از شوق و عشق من است. من از دلم به سوی آن کسی که دوستش دارم می‌روم، گویی که نامه‌ای را به دامن او می‌برم.
در عبادت‌خانه خورشید و مه جای چراغ
تیره‌روزی از در و دیوار گلخن می‌برم
هوش مصنوعی: در مکان پر نور عبادت، جایی برای چراغی که نورش کم است وجود ندارد؛ من از دیوارهای این مکان، گلی که نشانه روشنی و زیبایی است، می‌چینم.
جلوه هم دارم ولی از بهر کاهل بینشان
اول از مصر نکویی چشم روشن می‌برم
هوش مصنوعی: من ظاهری زیبا دارم، اما به خاطر افرادی که تنبل هستند، ابتدا از زیبایی‌های مصر بهره می‌برم.
بلبل و پروانه گو منقار و پر زحمت مده
کآنچه هست از دود و آتش من به مسکن می‌برم
هوش مصنوعی: بلبل و پروانه، چرا برای من زحمت ایجاد می‌کنید؟ چرا از منقار و پر خود استفاده می‌کنید؟ من در حال انتقال چیزی هستم که حاصل دود و آتش است.
زلف یارم قیمت دست تهی نشناختم
دامن دود ارمغان شمع ایمن می‌برم
هوش مصنوعی: من هیچ‌گاه ارزش موهای یارم را با دست خالی درک نکردم، و دامن دود را که به خاطر شمعی در امان آورده‌ام، با خودم می‌برم.
حسن پیمان محبت بین که می‌پیچد زبان
گر فصیحی نام بت را بی برهمن می‌برم
هوش مصنوعی: اگر که در عشق و محبت ثابت و پایدار باشی، زبان تو به اندازه‌ای شیوا و گویا می‌شود که حتی نام زیباترین معشوق را بدون هیچ مانعی بر زبان می‌آوری.